مترجمان حرفه ای

من مراحل ترجمه حرفه ای را به شما می آموزم

مترجمان حرفه ای

من مراحل ترجمه حرفه ای را به شما می آموزم

۵۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • وجه یا voice در فعل نشان می‌دهد که فاعل عمل را انجام می‌دهد یا گیرنده آن است.

  • در وجه معلوم، فاعل عمل را انجام می‌دهد. (مثال: معلم امتحان را تصحیح کرد.)
  • در وجه مجهول، فاعل عمل را دریافت می‌کند. (مثال: امتحان توسط معلم تصحیح شد.)
  • وجه معلوم ترجیح داده می‌شود زیرا قوی‌تر و پویاتر است.
  • وجه مجهول زمانی استفاده می‌شود که فاعل ناشناخته یا غیرمهم باشد، یا زمانی که تمرکز بر روی عمل باشد تا فاعل.

نکات کلیدی:

  • جملات معلوم بر فاعل و انجام عمل تأکید دارند.
  • جملات مجهول بر عمل و گیرنده عمل تأکید دارند.

استفاده از فعل کمکی "be" در جملات معلوم و مجهول انگلیسی

ساخت جملات مجهول:

  • از اشکال مختلف فعل "be" (am, is, are, was, were, being, been) به همراه وجه وصفی ماضی (past participle) فعل اصلی استفاده می شود.

مثال:

  • معلوم: I took the book. (من کتاب را برداشتم.)
  • مجهول: The book was taken by me. (کتاب توسط من برداشته شد.)

تفاوت معلوم و مجهول:

  • معلوم: تأکید بر فاعل و کاری که انجام می دهد دارد.
  • مجهول: تأکید بر عمل و یا شیء مورد عمل دارد.

نکته: فعل "be" معنی فعل را از "انجام دادن" به "بودن" یا "حالت" تغییر می دهد.

مثال:

  • معلوم: She painted the picture. (او نقاشی را کشید.) (انجام دادن)
  • مجهول: The picture was painted by her. (نقاشی توسط او کشیده شد.) (بودن)

وجه وصفی ماضی شبیه به صفت عمل می کند و فاعل را توصیف می کند.

مثال:

  • The car is parked. (ماشین پارک شده است.)
  • The woman is tired. (زن خسته است.)

نکته: در جملات معلوم، وجه وصفی ماضی با صفت های دیگر برای توصیف فاعل به کار می رود.

مثال:

  • The parked car is old. (ماشین پارک شده قدیمی است.)
  • The tired woman is sleeping. (زن خسته خوابیده است.)

استفاده از زمان‌ها در جملات معلوم و مجهول انگلیسی

در این بخش خلاصه‌ای از نحوه استفاده از زمان‌ها در جملات معلوم و مجهول انگلیسی ارائه می‌شود. به یاد داشته باشید که در جملات معلوم، فاعل جمله عملی را انجام می‌دهد، در حالی که در جملات مجهول، عمل توسط فاعلی غیر از فاعل جمله انجام می‌شود.

زمان حال:

  • حال ساده:
    • معلوم: برای بیان عادت، کارهای روزمره و حقایق استفاده می‌شود.
      • مثال: I drink coffee every morning. (من هر صبح قهوه می‌نوشم.)
    • مجهول:
      • مثال: Coffee is drunk by many people around the world. (قهوه توسط بسیاری از مردم در سراسر جهان نوشیده می‌شود.)
  • حال استمراری:
    • معلوم: برای نشان دادن فعالیتی که در حال انجام است استفاده می‌شود.
      • مثال: I am walking to the park. (من به سمت پارک می‌روم.)
    • مجهول:
      • مثال: The park is being walked to by me. (به سمت پارک توسط من راه می‌روم.) (غیرمعمول)
      • معمول: The park is being visited by me. (من از پارک دیدن می‌کنم.)
  • حال کامل:
    • معلوم: برای نشان دادن عملی که در گذشته آغاز شده و تا کنون ادامه یافته یا با زمان حال مرتبط است استفاده می‌شود.
      • مثال: I have lived in New York for 10 years. (من 10 سال است که در نیویورک زندگی می‌کنم.)
    • مجهول:
      • مثال: New York has been lived in by me for 10 years. (من 10 سال است که در نیویورک زندگی می‌کنم.) (غیرمعمول)
      • معمول: I have been living in New York for 10 years. (من 10 سال است که در نیویورک زندگی می‌کنم.)
  • حال کامل استمراری:
    • معلوم: برای نشان دادن عملی که از گذشته آغاز شده و تا کنون ادامه یافته است استفاده می‌شود.
      • مثال: I have been working on this project for 2 hours. (من 2 ساعت است که روی این پروژه کار می‌کنم.)
    • مجهول:
      • مثال: This project has been being worked on by me for 2 hours. (من 2 ساعت است که روی این پروژه کار می‌کنم.) (غیرمعمول)
      • معمول: I have been working on this project for 2 hours. (من 2 ساعت است که روی این پروژه کار می‌کنم.)

زمان گذشته:

  • گذشته ساده:
    • معلوم: برای بیان عملی که در گذشته به طور کامل انجام شده است استفاده می‌شود.
      • مثال: I went to the store yesterday. (دیروز به فروشگاه رفتم.)
    • مجهول:
      • مثال: The store was gone to by me yesterday. (دیروز به فروشگاه توسط من رفتم.) (غیرمعمول)
      • معمول: I went to the store yesterday. (دیروز به فروشگاه رفتم.)
  • گذشته استمراری:
    • معلوم: برای نشان دادن عملی که در زمان مشخصی در گذشته در حال انجام بوده است استفاده می‌شود.
      • مثال: I was watching TV when you called. (وقتی تماس گرفتی من تلویزیون تماشا می‌کردم.)
    • مجهول:
      • مثال: TV was being watched by me when you called. (وقتی تماس گرفتی تلویزیون توسط من تماشا می‌شد.) (غیرمعمول)
      • معمول: I was watching TV when you called. (وقتی تماس گرفتی من تلویزیون تماشا می‌کردم.)
  • گذشته کامل:
    • معلوم: برای نشان دادن عملی که در گذشته پیش از عمل دیگری انجام شده است استفاده می‌شود.
      • مثال: I had finished my homework before you arrived. (قبل از اینکه برسی تکالیفم را انجام داده بودم.)
    • مجهول:
      • مثال: My homework had been finished by me before you arrived. (قبل از اینکه برسی تکالیفم توسط من انجام شده بود.) (غیرمعمول)
      • معمول: I had finished my homework before you arrived. (قبل از اینکه برسی تکالیفم را انجام داده بودم.)
  • گذشته کامل استمراری:
    • معلوم: برای

 

زمان آینده:

  • آیندۀ ساده:
    • معلوم: برای بیان عملی که در آینده رخ خواهد داد استفاده می‌شود.
      • مثال: I will go to the beach tomorrow. (فردا به ساحل می‌روم.)
    • مجهول:
      • مثال: The beach will be gone to by me tomorrow. (فردا به ساحل توسط من رفته خواهد شد.) (غیرمعمول)
      • معمول: I will go to the beach tomorrow. (فردا به ساحل می‌روم.)
  • آیندۀ استمراری:
    • معلوم: برای نشان دادن عملی که در آینده در حال انجام خواهد بود استفاده می‌شود.
      • مثال: I will be working on my project at 9:00 tomorrow. (ساعت 9 صبح فردا روی پروژه‌ام کار خواهم کرد.)
    • مجهول:
      • مثال: My project will be being worked on by me at 9:00 tomorrow. (ساعت 9 صبح فردا روی پروژه‌ام توسط من کار خواهد شد.) (غیرمعمول)
      • معمول: I will be working on my project at 9:00 tomorrow. (ساعت 9 صبح فردا روی پروژه‌ام کار خواهم کرد.)
  • آیندۀ کامل:
    • معلوم: برای نشان دادن عملی که در آینده پیش از عمل دیگری انجام خواهد شد استفاده می‌شود.
      • مثال: I will have finished my work by 5:00. (تا ساعت 5 کارم را تمام خواهم کرد.)
    • مجهول:
      • مثال: My work will have been finished by me by 5:00. (تا ساعت 5 کارم توسط من تمام خواهد شد.) (غیرمعمول)
      • معمول: I will have finished my work by 5:00. (تا ساعت 5 کارم را تمام خواهم کرد.)
  • آیندۀ کامل استمراری:
    • معلوم: برای نشان دادن عملی که در آینده برای مدتی ادامه خواهد داشت استفاده می‌شود.
      • مثال: I will have been working on this project for 3 hours by 5:00. (تا ساعت 5، 3 ساعت روی این پروژه کار خواهم کرد.)
    • مجهول:
      • مثال: This project will have been being worked on by me for 3 hours by 5:00. (تا ساعت 5، 3 ساعت روی این پروژه توسط من کار خواهد شد.) (غیرمعمول)
      • معمول: I will have been working on this project for 3 hours by 5:00. (تا ساعت 5، 3 ساعت روی این پروژه کار خواهم کرد.)

زمان استفاده از جملات مجهول در زبان انگلیسی:

1. تأکید بر مفعول:

  • زمانی که می‌خواهید به جای فاعل، بر روی کسی یا چیزی که عمل بر روی آن انجام می‌شود تأکید کنید، از جملات مجهول استفاده کنید.
  • مثال: The car was driven by my brother. (ماشین توسط برادرم رانده شد.)

2. حفظ تمرکز بر روی فاعل:

  • از جملات مجهول برای حفظ تمرکز بر روی فاعل در چندین جمله یا پاراگراف استفاده کنید، به خصوص زمانی که فاعل یکسان است.
  • مثال: My sister and I were raised and educated in Jamaica. We were given the opportunity to come to the United States in 1997. (من و خواهرم در جامائیکا بزرگ شدیم و تحصیل کردیم. در سال 1997 به ما فرصت داده شد که به ایالات متحده بیاییم.)

3. فاعل ناشناخته:

  • از جملات مجهول زمانی که فاعل عمل مشخص نیست استفاده کنید.
  • مثال: The package was delivered this morning. (بسته امروز صبح تحویل داده شد.)

4. عدم تمایل به ذکر فاعل:

  • از جملات مجهول زمانی که نمی‌خواهید یا نمی‌توانید فاعل را ذکر کنید استفاده کنید.
  • مثال: A decision has been made to postpone the meeting. (تصمیم گرفته شده است که جلسه به تعویق بیفتد.)

5. لحن بی‌طرفانه:

  • از جملات مجهول برای حفظ لحنی بی‌طرفانه یا رسمی، به خصوص در نوشته‌های علمی یا گزارش‌ها استفاده کنید.
  • مثال: It has been shown that smoking is harmful to your health. (نشان داده شده است که سیگار کشیدن برای سلامتی شما مضر است.)

6. لحن مقتدرانه:

  • از جملات مجهول برای بیان دستورات، قوانین یا هشدارها با لحنی مقتدرانه استفاده کنید.
  • مثال: Students are required to show their ID cards before entering the exam hall. (دانش‌آموزان موظفند قبل از ورود به سالن امتحان کارت شناسایی خود را نشان دهند.)

7. تمرکز بر روی عمل:

  • زمانی که می‌خواهید بر روی عمل انجام شده و نه فاعل آن تمرکز کنید از جملات مجهول استفاده کنید.
  • مثال: The window was broken during the storm. (پنجره در طوفان شکسته شد.)

8. فاعل ضمنی:

  • از جملات مجهول زمانی که فاعل از متن جمله به طور ضمنی قابل فهم است استفاده کنید.
  • مثال: After the meeting was over, everyone went home. (پس از پایان جلسه، همه به خانه رفتند.)

9. عناوین و تیترها:

  • از جملات مجهول در عناوین و تیترها برای ایجاد لحنی فشرده و جذاب استفاده کنید.
  • مثال: Man Arrested for Bank Robbery. (مردی به جرم سرقت از بانک دستگیر شد.)

10. لحن علمی:

  • در نوشته‌های علمی از جملات مجهول برای حفظ لحنی عینی و بی‌طرفانه استفاده کنید.
  • مثال: A new vaccine has been developed to fight the disease. (یک واکسن جدید برای مبارزه با این بیماری ساخته شده است.)

11. بیان حقایق کلی:

  • از جملات مجهول برای بیان حقایق کلی یا قوانین علمی استفاده کنید.
  • مثال: The Earth is revolving around the sun. (زمین به دور خورشید می‌چرخد.)

درس افعال گذرا و ناگذرا و ساخت جملات مجهول با get در زبان انگلیسی:

افعال گذرا و ناگذرا:

  • فعل گذرا: فعلی که به مفعول نیاز دارد تا معنای کاملی را ارائه دهد.
  • فعل ناگذرا: فعلی که به مفعول نیاز ندارد و معنای کاملی را بدون آن ارائه می‌دهد.

مثال:

  • گذرا: I bought a book. (مفعول: a book)
  • ناگذرا: I went to the store. (نیاز به مفعول ندارد)

نکته: فعل کمکی "do" در جملات مجهول با افعال گذرا استفاده می‌شود.

ساخت جملات مجهول با get:

  • از "get" به جای "be" در جملات مجهول غیررسمی می‌توان استفاده کرد.
  • ساختار مشابه "be" دارد.
  • بیشتر با افعال کنشی (مانند break, eat) استفاده می‌شود.
  • برای تاکید بر فاعل استفاده می‌شود.

مثال:

  • The car got broken (توسط کسی شکسته شد).

نکات:

  • "get-passive" بیشتر برای اتفاقات منفی استفاده می‌شود.
  • "be-passive" با both افعال کنشی و حالتی استفاده می‌شود.

مثال:

  • The book was written by a famous author. (فاعل مشخص نیست)

نحوه پرسش و منفی کردن جملات مجهول در انگلیسی:

ساختار:

  • منفی کردن: استفاده از not قبل از فعل کمکی ("is", "are", "was", "were", "has been", "had been", "will be", "would be")
  • پرسش: معکوس کردن ترتیب فاعل و فعل کمکی ("Is dinner cooked?", "Was dinner cooked?", "Will dinner be cooked?")

جدول:

زمان جمله مثبت جمله منفی جمله سوالی
حال ساده Dinner is cooked. Dinner is not cooked. Is dinner cooked?
حال استمراری Dinner is being cooked. Dinner is not being cooked. Is dinner being cooked?
حال کامل Dinner has been cooked. Dinner has not been cooked. Has dinner been cooked?
حال کامل استمراری Dinner has been being cooked. Dinner has not been being cooked. Has dinner been being cooked?
گذشته ساده Dinner was cooked. Dinner was not cooked. Was dinner cooked?
گذشته استمراری Dinner was being cooked. Dinner was not being cooked. Was dinner being cooked?
گذشته کامل Dinner had been cooked. Dinner had not been cooked. Had dinner been cooked?
گذشته کامل استمراری Dinner had been being cooked. Dinner had not been being cooked. Had dinner been being cooked?
آینده ساده Dinner will be cooked. Dinner will not be cooked. Will dinner be cooked?
آینده استمراری Dinner will be being cooked. Dinner will not be being cooked. Will dinner be being cooked?
آینده کامل Dinner will have been cooked. Dinner will not have been cooked. Will dinner have been cooked?
آینده کامل استمراری Dinner will have been being cooked. Dinner will not have been being cooked. Will dinner have been being cooked?

 

استفاده از "by":

  • برای آوردن فاعل جمله معلوم در جمله مجهول از "by" استفاده می‌شود.
  • "by" نشان می‌دهد چه کسی یا چه چیزی عمل را انجام داده است.

مثال:

  • معلوم: The robot served the food. (ربات غذا را سرو کرد.)
  • مجهول: The food was served by the robot. (غذا توسط ربات سرو شد.)

نکات:

  • در جملات مجهول غیررسمی می‌توان از "get" به جای "be" استفاده کرد.
  • "get-passive" بیشتر برای اتفاقات منفی استفاده می‌شود.
  • "be-passive" با both افعال کنشی و حالتی استفاده می‌شود.

 

https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/02/blog-post_95.html
https://qr.ae/psTgYH
http://tatschool.blogfa.com/post/123
https://omigo.ir/post/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%87%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-arno
https://www.bloglovin.com/@reyhane7/12452912
https://www.facebook.com/share/p/o6azRKYL4MjqQuQw/?mibextid=oFDknk
https://t.me/c/2016692579/188
روبیکا
https://ble.ir/tat_school/9833778463097348/1717831493082
https://chat.google.com/room/AAAAy4hdC_U/Ikc8_vh95KQ/Ikc8_vh95KQ?cls=10
https://ielts-joo.farsiblog.com/1402/10/26/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%87%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C/
https://mohajer401.farsiblog.net/Post/22/Teaching-the-grammar-of-known-and-unknown-sentences-in-English.html
https://new-ielts.yektablog.net/Post/110/Teaching-the-grammar-of-known-and-unknown-sentences-in-English.html
https://english-school.monoblog.ir/1402/10/26/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%87%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C
https://taban.nasrblog.ir/post-114532.html
https://my-english-learning.blogsky.com/1402/10/30/post-16/%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1-%d8%ac%d9%85%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b9%d9%84%d9%88%d9%85-%d9%88-%d9%85%d8%ac%d9%87%d9%88%d9%84-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%db%8c%d8%b3%db%8c
https://forum.majidonline.com/threads/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%87%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242152/
http://forum.persianseven.ir/showthread.php?p=1079672#post1079672
https://scorize.com/forum/question/Qu79723/
http://goodday20222.parsiblog.com/Posts/127/%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4+%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1+%d8%ac%d9%85%d9%84%d8%a7%d8%aa+%d9%85%d8%b9%d9%84%d9%88%d9%85+%d9%88+%d9%85%d8%ac%d9%87%d9%88%d9%84+%d8%af%d8%b1+%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%8a/
https://telegra.ph/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%87%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-01-22
https://mary20222.monoblog.ir/post-118.html
http://mehfeel.net/mehfeel/blogs/post/10713
https://tatschool.gitbook.io/aamwzsh-gramr-jmlat-malwm-w-mjhwl-dr-anglysy/
http://mohajerat.samenblog.com/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%87%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.html
https://medium.com/@tatschoolonline2020/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%87%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-410fa2658079
https://telescope.ac/https-tatschoolir/ow4e9qktbmwkz3zlr10twn
http://matselect.rozblog.com/post/77
https://forum.majidonline.com/threads/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%87%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242184/
https://principle-english.blog.ir/1402/11/02/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%87%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C

پرسش یا به عبارت دیگر «asking questions» به زبان انگلیسی تقریباً برای هر موقعیتی مهارتی مفید است و پرسش نیز به شما کمک می‌کند تا چیزهای بیشتری یاد بگیرید. انواع مختلفی از پرسش‌ها در دستور زبان انگلیسی وجود دارد که هر کدام قوانین خاص خود را دارند.

 

  1. پرسش‌های بله یا خیر: این پرسش‌ها به دنبال پاسخی ساده "بله" یا "خیر" هستند. برای ساخت این نوع پرسش، فعل را به ابتدای جمله می‌آورید. به عنوان مثال: "Are you from Iran?" (آیا اهل ایران هستی؟)

  2. پرسش‌های wh: این پرسش‌ها با کلمات پرسشی مانند "what" (چه)، "when" (چه زمانی)، "where" (کجا)، "who" (چه کسی)، "why" (چرا) و "how" (چگونه) شروع می‌شوند. به عنوان مثال: "What is your name?" (اسمت چیه؟)

  3. پرسش‌های جایگزینی: این پرسش‌ها دو یا چند گزینه ارائه می‌دهند و از شنونده می‌پرسند که کدام را انتخاب می‌کند. برای ساخت این نوع پرسش از "which" یا "or" استفاده می‌شود. به عنوان مثال: "Would you like tea or coffee?" (چای می‌خواهید یا قهوه؟)

  4. پرسش‌های فاعلی: این پرسش‌ها در مورد هویت فاعل جمله می‌پرسند. برای ساخت این نوع پرسش از "who" یا "what" در ابتدای جمله استفاده می‌شود. به عنوان مثال: "Who broke the vase?" (گلدان رو کی شکست؟)

  5. پرسش‌های مفعولی: این پرسش‌ها در مورد مفعول جمله می‌پرسند. برای ساخت این نوع پرسش از "whom" یا "what" در انتهای جمله استفاده می‌شود. به عنوان مثال: "To whom did you give the book?" (کتاب رو به کی دادی؟)

سوالات بله/خیر در زبان انگلیسی:

تعریف:

سوالات بله/خیر نوعی از سوالات در زبان انگلیسی هستند که به دنبال پاسخی ساده و کوتاه (بله یا خیر) از مخاطب می‌باشند.

ساختار:

  • سوالات مثبت:
    • فاعل + فعل کمکی + فعل اصلی + مفعول/تتمیم جمله
    • مثال: Is John here? (جان اینجا هست؟)
  • سوالات منفی:
    • فعل کمکی + do/does + فاعل + فعل اصلی + مفعول/تتمیم جمله
    • مثال: Do you speak Spanish? (شما اسپانیایی صحبت می‌کنید؟)

افعال کمکی:

  • افعال معین:
    • زمان فعل را نشان می‌دهند.
    • رایج‌ترین آنها: be, have, do
    • مثال: Are you coming to the party? (به مهمانی می‌آیی؟)
  • افعال وجهی:
    • احتمال، توانایی، پیشنهاد، ضرورت یا اجازه را نشان می‌دهند.
    • رایج‌ترین آنها: can, could, may, might, will, would, shall, should, must
    • مثال: Can you help me with this? (می‌توانی در این مورد به من کمک کنی؟)

نکات:

  • در سوالات منفی با فاعل سوم شخص مفرد، فعل اصلی از حالت "has/have" به "has/have not" یا "does/do not" تغییر می‌کند.
  • برای پاسخ به سوالات بله/خیر از "yes" به همراه فعل کمکی یا "no" به همراه فعل کمکی و "not" استفاده می‌شود.
  • در زبان محاوره، ممکن است ساختار سوالات کمی تغییر کند و فاعل و فعل کمکی جابجا شوند.

مثال‌های بیشتر:

  • مثبت:
    • She is a doctor. (او دکتر است.) -> Is she a doctor? (او دکتر است؟)
    • They have two children. (آنها دو فرزند دارند.) -> Do they have two children? (آنها دو فرزند دارند؟)
    • I will go to the store. (من به فروشگاه می‌روم.) -> Will you go to the store? (تو به فروشگاه می‌روی؟)
  • منفی:
    • He does not like coffee. (او قهوه دوست ندارد.) -> Does he like coffee? (او قهوه دوست دارد؟)
    • We did not see the movie. (ما فیلم را ندیدیم.) -> Did you see the movie? (شما فیلم را دیدید؟)
    • She cannot swim. (او نمی‌تواند شنا کند.) -> Can she swim? (او می‌تواند شنا کند؟)

کاربرد:

  • سوالات بله/خیر در موقعیت‌های مختلفی مانند مصاحبه، آزمون، مکالمه روزمره و ... کاربرد دارند.
  • این نوع سوالات ابزاری ساده و مؤثر برای جمع‌آوری اطلاعات یا تأیید صحت درک مخاطب هستند.

سوالات کامل یا «Wh questions»

سوالات کامل یا “Wh questions” به کلمات پرسشی اصلی مانند “who، what، when، where، how، why” اشاره دارند. این نوع سوالات به عنوان “پرسش‌های باز” نیز شناخته می‌شوند، زیرا پاسخ آن‌ها می‌تواند متنوع باشد.

برای ساخت این نوع سوالات، باید بخشی از جمله را با کلمات پرسشی “Wh” جایگزین کنیم. معمولاً ترتیب کلمات نیز تغییر می‌کند، اما این قاعده همیشه صدق نمی‌کند. برای اکثر این نوع سوالات، فرمول زیر را می‌توان به کار برد:

[ \text{مشتقات Wh} + \text{فعل کمکی} + \text{فاعل} + \text{فعل اصلی} + \text{ادامه جمله} ]

در زیر لیستی از تمام کلمات پرسشی کامل به همراه هدف و مثال‌های آن‌ها آورده شده است:

  1. What (چه)
    • مثال: “What is your name?” (اسم شما چیست؟)
    • هدف: درباره چیزها می‌پرسد.
  2. Which (کدام)
    • مثال: “Which is your bag?” / “Which bag is yours?” (کیف شما کدام است؟ / کدام کیف مال شماست؟)
    • هدف: درباره چیزها می‌پرسد.
  3. Where (کجا)
    • مثال: “Where is she going?” (او دارد به کجا می‌رود؟)
    • هدف: درباره موقعیت مکانی می‌پرسد.
  4. Who (کی)
    • مثال: “Who is that man over there?” (آن مردی که آنجاست کیست؟)
    • هدف: درباره افراد می‌پرسد.
  5. When (کی)
    • مثال: “When does your train leave?” (کی قطارت راه می‌افتد؟)
    • هدف: درباره زمان می‌پرسد.
  6. Why (چرا)
    • مثال: “Why are you sad?” (چرا ناراحتی؟)
    • هدف: درباره دلیل می‌پرسد.
  7. How (چگونه)
    • مثال: “How do you bake a cake?” (چگونه کیک می‌پزی؟)
    • هدف: درباره چگونگی انجام کارها و اتفاق‌ها و اوضاع می‌پرسد.
  8. How many (چند)
    • مثال: “How many daily flights does this airport have to Mashhad?” (این فرودگاه روزانه چند پرواز به سمت مشهد دارد؟)
    • هدف: درباره مقدار یا تعداد می‌پرسد.
  9. How much (چقدر)
    • مثال: “How much money do you need?” (چقدر پول نیاز داری؟)

سوالات غیرمستقیم

سوالات غیرمستقیم راهی مودبانه‌تر برای پرسیدن سوال و کسب اطلاعات هستند، به خصوص زمانی که از کسی غریبه یا در موقعیتی رسمی کمک می‌خواهید.

ساختار:

  • سوالات غیرمستقیم با عبارات پرسشی مانند "could you please", "do you know", "I'd like to know" و غیره شروع می‌شوند.
  • ترتیب کلمات در سوال غیرمستقیم مانند جمله خبری است، یعنی فعل کمکی بعد از فاعل می‌آید.
  • از وارونگی (inversion) استفاده نمی‌شود.

مثال:

  • سوال مستقیم: Where is the bank? (بانک کجاست؟)
  • سوال غیرمستقیم: Could you please tell me where the bank is? (می‌توانید لطفاً به من بگویید که بانک کجاست؟)

مزایای استفاده از سوالات غیرمستقیم:

  • مودبانه‌تر و محترمانه‌تر هستند.
  • لحنی دوستانه‌تر دارند.
  • احتمال اینکه طرف مقابل پاسخ دهد را بیشتر می‌کنند.

عبارات رایج:

  • I'd like to know... (دوست دارم بدانم ...)
  • I am/was wondering... (می‌خواهم بدانم/می‌خواستم بدانم ...)
  • I wonder... (می‌خواستم بدانم ...)
  • Is there any chance... (آیا شانسی هست که ...)
  • Is there any possibility... (آیا امکانش هست که ...)
  • Do you think... (فکر می‌کنید ...)
  • Do you happen to know... (آیا اتفاقی نمی‌دانید ...)
  • Can/could you tell me if... (می‌توانید به من بگویید اگر ...)
  • I wonder if... (می‌خواستم بدانم اگر ...)
  • Will you tell me... (به من می‌گویید ...)
  • May I ask... (می‌شود بپرسم ...)
  • May I know... (می‌شود بدانم ...)
  • I'm not sure if... (مطمئن نیستم اگر ...)
  • Do you have any idea... (ایده‌ای دارید که ...)
  • Would you mind telling me... (اگر بی‌ادبی نیست می‌شود به من بگویید که ...)

نکات:

  • لحن و زبان بدن خود را هنگام پرسیدن سوالات غیرمستقیم مودبانه نگه دارید.
  • از عبارت مناسب برای موقعیت استفاده کنید.
  • صبور باشید و منتظر پاسخ طرف مقابل بمانید.

سوالات ضمیمه‌ای (Tag Questions)

سوالات ضمیمه‌ای نوعی سوال هستند که برای تأیید یا بررسی درک شما از چیزی یا برای جلب نظر طرف مقابل به کار می‌روند.

ساختار:

  • جمله اصلی + معکوس فعل اصلی + ضمیر فاعل

مثال:

  • Lena works every day, doesn’t she? (لنا هر روز کار می‌کند، مگر نه؟)

نکات:

  • از معکوس فعل جمله اصلی برای ساختن سوال ضمیمه‌ای استفاده کنید.
  • در جملات مثبت، سوال ضمیمه‌ای منفی است و بالعکس.
  • برای ضمایر شخص اول و دوم مفرد از "am not" به جای "aren't" استفاده کنید.
  • در جملات دستوری، از "will you" برای جملات مثبت و "won't you" برای جملات منفی استفاده کنید.
  • در حالت جدی جملات دستوری، از "will you" برای جملات منفی و "won't you" برای جملات مثبت استفاده کنید.

کاربردها:

  • تأیید درک: برای مطمئن شدن از اینکه طرف مقابل حرف شما را درست فهمیده است.
  • جلب نظر: برای جلب توجه طرف مقابل به موضوعی خاص.
  • مودبانه کردن سوال: برای مودبانه‌تر کردن پرسش خود، به خصوص در موقعیت‌های رسمی.

مثال‌های دیگر:

  • You like pizza, don't you? (شما پیتزا دوست دارید، مگر نه؟)
  • She is coming to the party, isn't she? (او به مهمانی می‌آید، مگر نه؟)
  • They haven't arrived yet, have they? (آنها هنوز نیامده‌اند، مگر نه؟)
  • I should go now, shouldn't I? (من باید الان بروم، مگر نه؟)

سوالات ضمیمه‌ای راهی ساده و مؤثر برای برقراری ارتباط مؤثرتر و ایجاد لحنی دوستانه‌تر در مکالمات شما هستند.

سوالات منفی برای تأیید (Negative Questions for Confirmation)

سوالات منفی برای تأیید نوعی سوال هستند که برای تأیید اطلاعات یا ابراز تعجب از عدم وقوع یک رویداد مورد انتظار استفاده می‌شوند.

ساختار:

  • فعل منفی + فاعل + فعل اصلی + اطلاعات دیگر

مثال:

  • Weren’t you here when I came? (وقتی آمدم شما اینجا نبودید؟)

نکات:

  • از این نوع سوالات برای تأیید چیزی که فکر می‌کنید درست است استفاده کنید.
  • برای نشان دادن تعجب از عدم وقوع یک رویداد مورد انتظار نیز می‌توان از آنها استفاده کرد.
  • در نوشتار رسمی به جای اختصار از "not" استفاده کنید.

کاربردها:

  • تأیید اطلاعات: برای مطمئن شدن از اینکه طرف مقابل حرف شما را درست فهمیده است.
  • ابراز تعجب: برای نشان دادن تعجب از عدم وقوع یک رویداد مورد انتظار.

مثال‌های دیگر:

  • Hasn’t she finished her homework yet? (هنوز تکلیفش را تمام نکرده است؟)
  • Didn’t they tell you the meeting was canceled? (به شما نگفتند که جلسه لغو شده است؟)
  • I thought you were leaving early. Haven’t you finished yet? (فکر می‌کردم زودتر می‌روی. هنوز کارتان تمام نشده است؟)

مزایا:

  • لحنی مودبانه‌تر و غیرمستقیم‌تر نسبت به سوالات مستقیم دارند.
  • می‌توان از آنها برای تأیید اطلاعات بدون اینکه به نظر پرس و جو کننده یا فضول بیایید استفاده کرد.
  • می‌توان از آنها برای ابراز تعجب از عدم وقوع یک رویداد مورد انتظار بدون اینکه بی‌ادب به نظر برسید استفاده کرد.

توجه:

  • در هنگام استفاده از این نوع سوالات، لحن و زبان بدن خود را مودبانه نگه دارید.
  • از این نوع سوالات در موقعیت‌های رسمی با احتیاط استفاده کنید.

سوالات منفی برای تأیید راهی مفید برای برقراری ارتباط مؤثرتر و ایجاد لحنی دوستانه‌تر در مکالمات شما هستند.

 

https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/02/blog-post_22.html
https://qr.ae/psTgCI
http://tatschool.blogfa.com/post/122
https://omigo.ir/post/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-arnn
https://www.bloglovin.com/@reyhane7/12452896
https://www.facebook.com/share/p/fk78L4GVpPXEWmU5/?mibextid=oFDknk
https://t.me/c/2016692579/188
روبیکا
https://ble.ir/tat_school/25558193904750716/1717830811540
https://chat.google.com/room/AAAAy4hdC_U/mupGg8zY5uA/mupGg8zY5uA?cls=10
https://ielts-joo.farsiblog.com/1402/10/26/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C/
https://mohajer401.farsiblog.net/Post/21/Teaching-grammar-and-the-formula-of-making-question-sentences-in-English.html
https://new-ielts.yektablog.net/Post/109/Teaching-grammar-and-the-formula-of-making-question-sentences-in-English.html
https://english-school.monoblog.ir/1402/10/26/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C
https://taban.nasrblog.ir/post-114513.html
https://my-english-learning.blogsky.com/1402/10/29/post-15/%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1-%d9%88-%d9%81%d8%b1%d9%85%d9%88%d9%84-%d8%b3%d8%a7%d8%ae%d8%aa-%d8%ac%d9%85%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d8%b3%d9%88%d8%a7%d9%84%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%db%8c%d8%b3%db%8c
https://forum.majidonline.com/threads/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242147/
https://forum.persianseven.ir/showthread.php?p=1079618#post1079618
https://scorize.com/forum/question/Qu44972/
http://goodday20222.parsiblog.com/Posts/126/%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4+%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1+%d9%88+%d9%81%d8%b1%d9%85%d9%88%d9%84+%d8%b3%d8%a7%d8%ae%d8%aa+%d8%ac%d9%85%d9%84%d8%a7%d8%aa+%d8%b3%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%8a+%d8%af%d8%b1+%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%8a/
https://telegra.ph/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-01-22
https://mary20222.monoblog.ir/post-119.html
http://mehfeel.net/mehfeel/blogs/post/10711
https://tatschool.gitbook.io/aamwzsh-gramr-w-frmwl-sakht-jmlat-swaly-dr-anglysy/
http://mohajerat.samenblog.com/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.html
https://medium.com/@tatschoolonline2020/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-bb263cddbd42
https://telescope.ac/https-tatschoolir/ejv6d5s7z23wuistn4m5ce
http://matselect.rozblog.com/post/78
https://forum.majidonline.com/threads/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242183/
https://principle-english.blog.ir/1402/11/02/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C

 

افعال بی قاعده در زبان انگلیسی از الگوی صرف منظم افعال با قاعده پیروی نمی کنند. به جای اضافه کردن "-ed" یا "-d" به انتهای فعل برای نشان دادن زمان گذشته و وجه وصفی ماضی، آنها اشکال منحصر به فرد خود را دارند.

یادگیری افعال بی قاعده می تواند چالش برانگیز باشد زیرا هیچ قاعده ثابتی برای آنها وجود ندارد و باید به صورت حفظی یاد گرفته شوند.

برخی از رایج ترین افعال بی قاعده عبارتند از:

  • be
  • go
  • see
  • take
  • come
  • eat
  • sleep

نکاتی برای یادگیری افعال بی قاعده:

  • جدول ها و لیست ها را مرور کنید: لیست های متعددی از افعال بی قاعده به همراه معانی و اشکال آنها به صورت آنلاین و در کتاب های درسی موجود است.
  • از فلش کارت ها استفاده کنید: فلش کارت می تواند راهی موثر برای حفظ اشکال مختلف افعال بی قاعده باشد.
  • تمرین کنید: تا حد امکان در جملات از افعال بی قاعده استفاده کنید.
  • به زبان انگلیسی گوش دهید و بخوانید: قرار گرفتن در معرض زبان انگلیسی به طور طبیعی به شما کمک می کند تا با نحوه استفاده از افعال بی قاعده در context آشنا شوید.

انواع افعال بی‌قاعده در زبان انگلیسی

افعال بی‌قاعده در زبان انگلیسی دسته‌ای از افعال هستند که از الگوی صرف زمان گذشته و سوم شخص مفرد گذشته پیروی نمی‌کنند، الگویی که برای اکثر افعال (افعال با قاعده) استفاده می‌شود. به جای پیروی از این قاعده، افعال بی‌قاعده اشکال خاص خود را برای زمان گذشته و سوم شخص مفرد گذشته دارند که باید به خاطر سپرده شوند.

دانستن انواع مختلف افعال بی‌قاعده می‌تواند به شما در درک بهتر نحوه استفاده از آنها و نحوه صحیح صرف آنها در جملات کمک کند.

انواع افعال بی‌قاعده:

  • افعالی که در همه زمان‌ها یک شکل را حفظ می‌کنند: این دسته از افعال بی‌قاعده در زمان گذشته، حال و آینده شکل یکسانی دارند.

    • مثال: "put" (قرار دادن)

    | اشخاص | زمان گذشته | زمان حال | زمان آینده | |---|---|---|---| | I | put | put | will put | | You (singular) | put | put | will put | | He | put | puts | will put | | She | put | puts | will put | | It | put | puts | will put | | We | put | put | will put | | You (plural) | put | put | will put | | They | put | put | will put |

  • افعالی که در برخی زمان‌ها شکل خود را تغییر می‌دهند: این دسته از افعال بی‌قاعده فقط در زمان گذشته و سوم شخص مفرد گذشته شکل خود را تغییر می‌دهند، در حالی که در زمان حال مانند افعال با قاعده صرف می‌شوند.

    • مثال: "go" (رفتن)

    | اشخاص | زمان گذشته | زمان حال | زمان آینده | |---|---|---|---| | I | went | go | will go | | You (singular) | went | go | will go | | He | went | goes | will go | | She | went | goes | will go | | It | went | goes | will go | | We | went | go | will go | | You (plural) | went | go | will go | | They | went | go | will go |

مقایسه افعال قوی و ضعیف در زبان انگلیسی

در زبان انگلیسی، اصطلاحات "قوی" و "ضعیف" اغلب به جای "بی‌قاعده" و "با قاعده" برای دسته‌بندی افعال به کار می‌روند. این اصطلاحات می‌توانند گیج‌کننده باشند، زیرا تا حدی با یکدیگر هم‌پوشانی دارند.

نکات کلیدی:

  • افعال قوی: این دسته از افعال در زمان گذشته و سوم شخص مفرد گذشته، با تغییر حروف صدادار ریشه خود، صرف می‌شوند. (مانند sing - sang - sung)
  • افعال ضعیف: این دسته از افعال در زمان گذشته و سوم شخص مفرد گذشته، با اضافه کردن پسوند -ed به ریشه خود صرف می‌شوند و حروف صدادار ریشه آنها حفظ می‌شود. (مانند dance - danced - danced)

توجه:

  • همه افعال قوی بی‌قاعده هستند.
  • برخی از افعال ضعیف نیز بی‌قاعده هستند. (مانند sleep - slept - slept)
  • برخی از افعال بی‌قاعده هیچ تغییر ظاهری در زمان گذشته و سوم شخص مفرد گذشته ندارند. (مانند bet - bet - bet)

در اینجا جدولی برای خلاصه‌سازی تفاوت‌های کلیدی بین افعال قوی و ضعیف آورده شده است:

ویژگی افعال قوی افعال ضعیف
تغییر ریشه دارای تغییر حروف صدادار در زمان گذشته و سوم شخص مفرد گذشته حروف صدادار ریشه حفظ می‌شود
اضافه کردن پسوند پسوندی اضافه نمی‌شود پسوند -ed اضافه می‌شود
نمونه‌ها sing, sang, sung dance, danced, danced
بی‌قاعدگی همه افعال قوی بی‌قاعده هستند برخی از افعال ضعیف بی‌قاعده هستند

 

درک تفاوت بین افعال قوی و ضعیف می‌تواند به شما در یادگیری صرف صحیح آنها و استفاده درست از آنها در جملات کمک کند.

 

لیست افعال بی قاعده:

این لیست شامل افعال بی قاعده ی پرکاربرد در زبان انگلیسی به همراه زمان گذشته و وجه وصفی ماضی آنهاست.

نکات:

  • این لیست بر اساس انگلیسی آمریکایی است و ممکن است با انگلیسی بریتانیایی تفاوت های جزئی داشته باشد.
  • افعال بی قاعده ای که پیشوند دارند، از همان شکل های بی قاعده به عنوان ریشه ی خود استفاده می کنند. (مثلا: resell -> resold)

جدول:

فعل زمان گذشته وجه وصفی ماضی ترجمه
Arise Arose Arisen به وجود آمدن
Awake Awoke Awoken بیدار شدن/ کردن
Be Was/Were Been بودن
Bear Bore Borne تحمل کردن
Beat Beat Beaten ضربه زدن
Become Became Become شدن
Begin Began Begun شروع کردن
Bend Bent Bent خم شدن
Bind Bound Bound بستن
Bite Bit Bitten گاز گرفتن
Bleed Bled Bled خونریزی کردن
Blow Blew Blown دمیدن
Break Broke Broken شکستن
Breed Bred Bred بار آوردن/ پروردن
Bring Brought Brought آوردن
Build Built Built ساختن
Buy Bought Bought خریدن
... ... ... ...

افعال بی‌قاعده که تغییر نمی‌کنند

برخی از افعال انگلیسی به هیچ وجه اشکال فعلشان تغییر نمی‌کند و برای زمان‌های حال، گذشته و ماضی از یک کلمه و املای یکسان استفاده می‌کنند. به این افعال، افعال بی‌قاعده بدون تغییر می‌گویند.

برخی از رایج‌ترین این افعال عبارتند از:

  • bet (شرط بستن)
  • bid (پیشنهاد کردن)
  • broadcast (پخش کردن)
  • burst (ترکیدن)
  • cast (در قالب قرار دادن)
  • cost (قیمت داشتن)
  • cut (بریدن/ کوتاه کردن)
  • hit (ضربه زدن)
  • hurt (آسیب زدن)
  • let (اجازه دادن)
  • proofread (تصحیح کردن)
  • put (قرار دادن)
  • reset (تنظیم مجدد کردن)
  • set (تنظیم کردن)
  • shed (افکندن)
  • shut (بسته شدن)
  • split (شکافتن)
  • spread (پخش کردن)
  • thrust (پرتاب کردن)
  • upset (ناراحت کردن)
  • wet (خیس کردن)
  • read (خواندن)
    •  

نحوه صرف افعال بی‌قاعده در زمان حال:

همانطور که گفته شد، افعال بی‌قاعده در زمان حال فقط در حالت سوم شخص مفرد (he, she, it) بی‌قاعده هستند. برای صرف این افعال در این حالت، باید به جای اضافه کردن ed- به انتهای فعل، فرم خاص سوم شخص مفرد آن را یاد گرفت.

در جدول زیر، فرم‌های حال ساده، وجه وصفی حال و اسم مفعول برخی از افعال بی‌قاعده رایج آورده شده است:

فعل حال ساده وجه وصفی حال اسم مفعول
be am, is, are being been
have have, has, have having had
do do, does, do doing done
go go, goes, go going gone
see see, sees, see seeing seen
take take, takes, take taking taken
come come, comes, come coming come
get get, gets, get getting got
make make, makes, make making made
put put, puts, put putting put
say say, says, say saying said

افعال با قاعده و بی قاعده: دوگانگی برخی افعال در زبان انگلیسی

در زبان انگلیسی، برخی افعال می‌توانند هم به صورت با قاعده و هم به صورت بی قاعده صرف شوند. این موضوع می‌تواند چالش برانگیز باشد، چرا که قاعده ثابتی برای تشخیص اینکه در چه زمانی از هر یک از این دو فرم استفاده کنیم، وجود ندارد.

در جدول ارائه شده، نمونه‌هایی از این افعال را مشاهده می‌کنید.

  • سوختن (Burn): Burned و burnt هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی قابل قبول هستند.
  • رویا دیدن (Dream): Dreamed و dreamt هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی رایج هستند.
  • یاد گرفتن (Learn): Learned و learnt هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی استفاده می‌شوند.
  • آویزان کردن (Hang): Hung و hanged هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی به کار می‌روند.
  • بوییدن (Smell): Smelled و smelt هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی کاربرد دارند.
  • هجی کردن (Spell): Spelled و spelt هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی استفاده می‌شوند.
  • خیس کردن (Wet): Wet و wetted هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی کاربرد دارند.
  • متورم کردن (Swell): Swollen و swelled هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی استفاده می‌شوند.
  • ریختن (Spill): Spilled و spilt هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی کاربرد دارند.
  • دزدکی حرکت کردن (Sneak): Sneaked و snuck هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی استفاده می‌شوند.
  • دوختن (Sew): Sewed و sewn هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی کاربرد دارند.
  • روشن کردن (Light): Lighted و lit هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی استفاده می‌شوند.
  • چمن زدن (Mow): Mowed و mown هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی کاربرد دارند.
  • شیرجه رفتن (Dive): Dived و dove هر دو برای زمان گذشته استفاده می‌شوند، اما dived رایج تر است.
  • کاشتن (Sow): Sowed و sown هر دو برای زمان گذشته و وجه وصفی ماضی استفاده می‌شوند.

 

 

https://telegra.ph/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-01-22
https://mary20222.monoblog.ir/post-116.html
http://mehfeel.net/mehfeel/blogs/post/10710
https://tatschool.gitbook.io/aamwzsh-gramr-afaal-by-qaadh-dr-anglysy/
http://mohajerat.samenblog.com/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.html
https://medium.com/@tatschoolonline2020/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-ee9e5f5f3235
https://telescope.ac/https-tatschoolir/gego5iew8joisyhevn3xqd
http://matselect.rozblog.com/post/75
https://forum.majidonline.com/threads/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242182/
https://principle-english.blog.ir/1402/11/02/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C
https://ielts-joo.farsiblog.com/1402/10/26/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-/
https://mohajer401.farsiblog.net/Post/20/Teaching-the-grammar-of-irregular-verbs-in-English.html
https://new-ielts.yektablog.net/Post/108/Teaching-the-grammar-of-irregular-verbs-in-English.html
https://english-school.monoblog.ir/1402/10/26/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-
https://taban.nasrblog.ir/post-114512.html
https://my-english-learning.blogsky.com/1402/10/29/post-14/%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1-%d8%a7%d9%81%d8%b9%d8%a7%d9%84-%d8%a8%db%8c-%d9%82%d8%a7%d8%b9%d8%af%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%db%8c%d8%b3%db%8c
https://forum.majidonline.com/threads/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242146/
https://forum.persianseven.ir/showthread.php?p=1079616#post1079616
https://scorize.com/forum/question/Qu38866/
http://goodday20222.parsiblog.com/Posts/125/%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4+%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1+%d8%a7%d9%81%d8%b9%d8%a7%d9%84+%d8%a8%d9%8a+%d9%82%d8%a7%d8%b9%d8%af%d9%87+%d8%af%d8%b1+%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%8a/
https://www.facebook.com/share/p/RDCb8qqB4AiWYhVP/?mibextid=oFDknk
https://t.me/c/2016692579/186
روبیکا
https://ble.ir/tat_school/3238529154313865/1717829946339
https://chat.google.com/room/AAAAy4hdC_U/R7X0uwhD23M/R7X0uwhD23M?cls=10
https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/02/blog-post_84.html
https://qr.ae/psTgo5
http://tatschool.blogfa.com/post/121
https://omigo.ir/post/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-arnm
https://www.bloglovin.com/@reyhane7/12452893

نقل قول مستقیم و غیرمستقیم در زبان انگلیسی:

نقل قول یا reported speech روشی برای بیان گفته‌ها یا نوشته‌های شخص دیگر است. دو نوع نقل قول وجود دارد:

نقل قول مستقیم: در این نوع نقل قول، عین گفته‌ی فرد را داخل گیومه قرار می‌دهیم. زمان فعل و ضمایر در این نوع نقل قول تغییر نمی‌کند.

مثال:

  • Sarah said, "I love New York!" (سارا گفت: "من عاشق نیویورک هستم!")

نقل قول غیرمستقیم: در این نوع نقل قول، گفته‌ی فرد را به طور خلاصه و با استفاده از زمان‌ها و ضمایر مناسب بیان می‌کنیم.

مثال:

  • Sarah said that she loved New York. (سارا گفت که عاشق نیویورک است.)

تغییر زمان‌ها در نقل قول غیرمستقیم:

  • حال ساده به گذشته ساده: I work -> I worked
  • حال استمراری به گذشته استمراری: I am working -> I was working
  • حال کامل به گذشته کامل: I have finished -> I had finished

تغییر ضمایر در نقل قول غیرمستقیم:

  • اول شخص مفرد (I) به سوم شخص مفرد (he/she/it): I went -> he/she/it went
  • دوم شخص مفرد (you) به سوم شخص مفرد (he/she/it): You came -> he/she/it came
  • اول شخص جمع (we) به سوم شخص جمع (they): We saw -> they saw
  • دوم شخص جمع (you) به سوم شخص جمع (they): You talked -> they talked

نکات:

  • در نقل قول غیرمستقیم از افعال گزارش‌دهنده مانند "گفتن" (said)، "پرسیدن" (asked) و "توضیح دادن" (explained) استفاده می‌کنیم.
  • در نقل قول غیرمستقیم نیازی به استفاده از گیومه نیست.
  • برای نقل قول از جملات پرسشی و دستوری در نقل قول غیرمستقیم، از قواعد مربوط به زمان و ضمایر ذکر شده در بالا استفاده می‌کنیم.

مثال‌های بیشتر:

  • نقل قول مستقیم: He said, "I will be there at 8 o'clock." (او گفت: "ساعت 8 آنجا خواهم بود.")
  • نقل قول غیرمستقیم: He said that he would be there at 8 o'clock. (او گفت که ساعت 8 آنجا خواهد بود.)
  • نقل قول مستقیم: She asked, "Can you help me with this?" (او پرسید: "می‌توانی در این مورد به من کمک کنی؟")
  • نقل قول غیرمستقیم: She asked if I could help her with it. (او پرسید که آیا می‌توانم در این مورد به او کمک کنم.)
  • نقل قول مستقیم: The teacher explained, "The Earth revolves around the sun." (معلم توضیح داد: "زمین به دور خورشید می‌چرخد.")
  • نقل قول غیرمستقیم: The teacher explained that the Earth revolves around the sun. (معلم توضیح داد که زمین به دور خورشید می‌چرخد.)

نقل قول زمان‌های گذشته ساده و گذشته استمراری در زبان انگلیسی:

در نقل قول غیرمستقیم، زمان‌های گذشته ساده و گذشته استمراری به ترتیب به گذشته کامل و گذشته کامل استمراری تغییر می‌کنند.

گذشته ساده:

  • برای بیان عملی که در گذشته به طور کامل انجام شده و به زمان حال یا آینده ربطی ندارد استفاده می‌شود.
  • در جملات گذشته ساده از فعل ماضی ساده استفاده می‌شود.

مثال:

  • نقل قول مستقیم: "I went to the park yesterday." (دیروز به پارک رفتم.)
  • نقل قول غیرمستقیم: She said that she had gone to the park the day before. (او گفت که دیروز به پارک رفته بود.)

گذشته استمراری:

  • برای بیان عملی که در گذشته در حال انجام بوده و وقفه ای در آن ایجاد شده یا به زمان حال یا آینده ربطی ندارد استفاده می‌شود.
  • در جملات گذشته استمراری از فعل was/were به همراه فعل حال gerund (صرف مصدر با ing) استفاده می‌شود.

مثال:

  • نقل قول مستقیم: "I was cooking dinner when you arrived." (وقتی رسیدی داشتم شام می‌پختم.)
  • نقل قول غیرمستقیم: He said that he had been cooking dinner when I arrived. (او گفت که وقتی من رسیدم داشت شام می‌پخت.)

نکات:

  • زمان‌های دیگری مانند گذشته کامل و گذشته کامل استمراری نیز در نقل قول غیرمستقیم دستخوش تغییر می‌شوند.
  • برای درک بهتر زمان‌ها در نقل قول غیرمستقیم، به جدول زیر توجه کنید:
زمان در نقل قول مستقیم زمان در نقل قول غیرمستقیم
حال ساده گذشته ساده
حال استمراری گذشته استمراری
حال کامل گذشته کامل
گذشته ساده گذشته کامل
گذشته استمراری گذشته کامل استمراری
آینده ساده گذشته آینده
آینده استمراری گذشته would be + حال gerund

 

  • در نقل قول غیرمستقیم از افعال گزارش‌دهنده مانند "گفتن" (said)، "پرسیدن" (asked) و "توضیح دادن" (explained) استفاده می‌کنیم.
  • نیازی به استفاده از گیومه در نقل قول غیرمستقیم نیست.

مثال‌های بیشتر:

  • نقل قول مستقیم: "I will finish my homework by tomorrow." (تا فردا تکلیفم را تمام می‌کنم.)
  • نقل قول غیرمستقیم: She said that she would finish her homework by tomorrow. (او گفت که تا فردا تکلیف خود را تمام می‌کند.)
  • نقل قول مستقیم: "We had been living in New York for 5 years when we moved to California." (پنج سال بود که در نیویورک زندگی می‌کردیم که به کالیفرنیا نقل مکان کردیم.)
  • نقل قول غیرمستقیم: My friend told me that they had been living in New York for 5 years when they moved to California. (دوستم به من گفت که پنج سال بود که در نیویورک زندگی می‌کردند که به کالیفرنیا نقل مکان کردند.)

نقل قول زمان گذشته کامل در زبان انگلیسی:

زمان گذشته کامل در نقل قول غیرمستقیم برخلاف زمان‌های دیگر، بدون تغییر باقی می‌ماند.

گذشته کامل:

  • برای بیان عملی که قبل از زمان دیگری در گذشته انجام شده و به زمان حال یا آینده ربطی ندارد استفاده می‌شود.
  • در جملات گذشته کامل از فعل had به همراه فعل ماضی سوم شخص مفرد یا گذشته جمع استفاده می‌شود.

مثال:

  • نقل قول مستقیم: "I had already eaten dinner when she arrived." (قبل از اینکه او برسد شام خورده بودم.)
  • نقل قول غیرمستقیم: He said that he had already eaten dinner when she arrived. (او گفت که قبل از اینکه او برسد شام خورده بود.)

نکات:

  • در حالی که زمان‌های دیگر در نقل قول غیرمستقیم دستخوش تغییر می‌شوند، گذشته کامل به همان شکل باقی می‌ماند.
  • این امر به این دلیل است که گذشته کامل عملاً یک "زمان مطلق" است و به زمان دیگری در گذشته اشاره دارد.

عدم نیاز به "backshift" در نقل قول انگلیسی:

در برخی موارد، نیازی به تغییر زمان فعل در نقل قول غیرمستقیم (backshift) نیست. این موارد عبارتند از:

1. زمانی که گفته‌ی گوینده هنوز هم درست یا مرتبط باشد:

  • مثال: "I go to school next to your house." (نقل قول مستقیم)
  • نقل قول غیرمستقیم: My cousin said that she goes to school next to our house. I’m thinking I enroll in this school as well.

در این مثال، گفته‌ی پسرخاله مبنی بر رفتن به مدرسه‌ای خاص، هنوز هم درست است، بنابراین زمان فعل در نقل قول غیرمستقیم تغییر نکرده است.

2. زمانی که از اصطلاحات کلی یا عادات صحبت می‌شود:

  • مثال: "I drink coffee every morning." (نقل قول مستقیم)
  • نقل قول غیرمستقیم: My roommate told me that she drinks coffee every morning.

در این مثال، هم‌اتاقی عادت خود را مبنی بر نوشیدن قهوه هر روز صبح بیان می‌کند. این عادت در زمان حال و آینده نیز پابرجا خواهد بود، بنابراین زمان فعل در نقل قول غیرمستقیم تغییر نکرده است.

3. زمانی که از دستورات یا قوانین کلی صحبت می‌شود:

  • مثال: "You must always wear your seatbelt." (نقل قول مستقیم)
  • نقل قول غیرمستقیم: The police officer said that you must always wear your seatbelt.

در این مثال، افسر پلیس قانونی را بیان می‌کند که در هر زمان و برای همه افراد صدق می‌کند، بنابراین زمان فعل در نقل قول غیرمستقیم تغییر نکرده است.

نکات:

  • در موارد عدم backshift، از قواعد کلی نقل قول غیرمستقیم مانند استفاده از افعال گزارش‌دهنده و عدم استفاده از گیومه پیروی می‌کنیم.
  • تشخیص اینکه چه زمانی نیاز به backshift است و چه زمانی نیست، به تمرین و درک موارد استفاده از زمان‌های مختلف در زبان انگلیسی بستگی دارد.

مثال‌های بیشتر:

  • نقل قول مستقیم: "The sun rises in the east and sets in the west." (خورشید از شرق طلوع می‌کند و در غرب غروب می‌کند.)

  • نقل قول غیرمستقیم: The science teacher explained that the sun rises in the east and sets in the west. (معلم علوم توضیح داد که خورشید از شرق طلوع می‌کند و در غرب غروب می‌کند.)

  • نقل قول مستقیم: "Smoking is bad for your health." (سیگار کشیدن برای سلامتی شما مضر است.)

  • نقل قول غیرمستقیم: The doctor warned me that smoking is bad for my health. (دکتر به من هشدار داد که سیگار کشیدن برای سلامتی من مضر است.)

  • نقل قول مستقیم: "You must not steal." (دزدی نکنید.)

  • نقل قول غیرمستقیم: The judge said that you must not steal. (قاضی گفت که شما نباید دزدی کنید.)

تغییرات ضمایر، صفات اشاره و قیدهای زمان و مکان در نقل قول غیرمستقیم:

ضمایر:

  • ضمایر فاعلی و مفعولی در نقل قول غیرمستقیم بر اساس فاعل جمله ی گزارشگر تغییر می‌کنند.
  • اگر گوینده ی نقل قول مستقیم و گزارشگر نقل قول غیرمستقیم یکسان باشند، ضمایر تغییر نمی‌کنند.

مثال:

  • مستقیم: "من کتاب را خواندم." (I read the book.)
  • غیرمستقیم: او گفت که او کتاب را خوانده بود. (He said that he had read the book.)

صفات اشاره:

  • صفات اشاره ی مکانی و زمانی در نقل قول غیرمستقیم بر اساس موقعیت مکانی و زمانی گزارشگر در زمان نقل قول تغییر می‌کنند.
  • "this" به "that" و "these" به "those" تغییر می‌کند اگر گزارشگر در زمان نقل قول در مکان یا زمان دیگری باشد.

مثال:

  • مستقیم: "این کتاب من است." (This is my book.)
  • غیرمستقیم: او گفت که آن کتاب او بود. (He said that that was his book.)

قیدهای زمان و مکان:

  • قیدهای زمان و مکان در نقل قول غیرمستقیم بر اساس زمان و مکان نقل قول و زمان گزارش نقل قول تغییر می‌کنند.
  • زمان های حال ساده، گذشته ساده و آینده ساده در نقل قول غیرمستقیم به ترتیب به گذشته ساده، گذشته کامل و آینده گذشته تغییر می‌کنند.
  • قیدهای مکانی و زمانی مانند "here", "there", "today", "yesterday", "tomorrow" و "ago" نیز بر اساس موقعیت مکانی و زمانی گزارشگر در زمان نقل قول تغییر می‌کنند.

مثال:

  • مستقیم: "من فردا به مشهد می روم." (I'm going to Mashhad tomorrow.)
  • غیرمستقیم: او گفت که روز بعد به مشهد می رود. (He said that he was going to Mashhad the next day.)

نکات:

  • در ابتدای جمله ی نقل قول غیرمستقیم از کلماتی مانند "گفت", "پرسید", "اعلام کرد" و غیره استفاده می شود.
  • در زبان فارسی علامت نقل قول برای نقل قول غیرمستقیم استفاده نمی شود.

نقل قول غیر مستقیم برای افعال وجه وصفی (Modal verbs)

در نقل قول غیر مستقیم، زمان و ضمایر در جمله نقل شده تغییر می‌کنند. به طور کلی، زمان فعل یک پله به عقب می‌رود و ضمایر نیز بر اساس جایگاه گوینده و شنونده در جمله تنظیم می‌شوند.

در جدول زیر، تغییرات رایج در افعال وجه وصفی در نقل قول غیر مستقیم نشان داده شده است:

فعل وجه وصفی نقل قول مستقیم نقل قول غیر مستقیم
will I will call you later. She said that she would call me later.
would I would go to cinema, but... He said he would go to cinema, but...
can I can help you with your lessons. She said that she could help me with my lessons.
could I could paint very well when I was 5. He said that he could paint very well when he was 5.
shall I shall come to your house another time. He said he would/should come to my house another time.
should I should visit a doctor. She told me that she should visit a doctor.
might I might leave Paris at 17. She said that she might leave Paris at 17.
may I may come to your house tonight. He said he might/could come to my house tonight.
must I must take care of my nephews. She said that she must take care of her nephews or she said that she had to take care of her nephews.

 

"سوالات نقل شده یا reported speech در انگلیسی":

نقل قول پرسشی:

  • زمان فعل را به گذشته ساده تغییر دهید.
  • کلمات پرسشی را نگه دارید.
  • لحن را از پرسشی به خبری تغییر دهید.

نکات:

  • برای پرسش های "wh"، از "if" استفاده کنید.
  • برای پرسش های بله/خیر، از "if" به همراه فاعل و فعل اصلی در زمان گذشته ساده استفاده کنید.

مثال ها:

  • پرسش مستقیم: Where do you work?
  • پرسش نقل شده: She asked me where I worked.
  • پرسش مستقیم: Do you have a bedroom?
  • پرسش نقل شده: She asked me if I had a bedroom.

"درخواست‌های نقل شده یا reported requests در انگلیسی":

گزارش درخواست ها:

  • از فرمول "شخصی + asked + شخص دیگر + to + مصدر" استفاده کنید.
  • برای درخواست های منفی، "not" را قبل از مصدر اضافه کنید.

مثال ها:

  • درخواست مستقیم: Please take my bag.
  • درخواست نقل شده: She asked me to take her bag.
  • درخواست مستقیم: Please don't sleep now.
  • درخواست نقل شده: He asked me not to sleep now.

"فرمان‌های نقل شده یا reported orders در انگلیسی":

گزارش فرمان ها:

  • از فرمول "شخصی + told + شخص دیگر + to + مصدر" استفاده کنید.
  • "not" را قبل از مصدر برای فرمان های منفی اضافه کنید.

مثال ها:

  • فرمان مستقیم: Clean the house!
  • فرمان نقل شده: He told me to clean the house.
  • فرمان مستقیم: Don't worry!
  • فرمان نقل شده: She told me not to worry.
  • فرمان مستقیم: Be there at 15!
  • فرمان نقل شده: She told me to be there at 15.

"پیشنهادهای نقل شده یا suggested speech در انگلیسی":

گزارش پیشنهادات:

  • از "suggested" یا "recommended" به همراه "that" و "should" برای گزارش پیشنهادات مثبت استفاده کنید.
  • برای پیشنهادات منفی، "should" را با "shouldn't" جایگزین کنید.
  • در موقعیت های فوری تر می توانید از "insist" یا "demand" به جای "suggested" یا "recommended" استفاده کنید.

مثال ها:

  • پیشنهاد مستقیم: You should visit a dentist.
  • پیشنهاد نقل شده: Ashley suggested that I should visit a dentist.
  • پیشنهاد مستقیم: You should make a dinner yourself.
  • پیشنهاد نقل شده: Kate recommended that I should make a dinner myself.
  • پیشنهاد مستقیم: You must visit a dentist.
  • پیشنهاد نقل شده: Ashley insisted I must visit a dentist.

"علائم نگارشی در نقل قول مستقیم":

نقل قول مستقیم:

  • از ویرگول بین بند گزارش دهنده و بند گزارش شده استفاده کنید.
  • از گیومه ('...') یا ("...") برای نقل قول از کلمات گوینده استفاده کنید.
  • برای جملات پرسشی و تعجبی از علامت پرسش (?) و علامت تعجب (!) به جای ویرگول استفاده کنید.
  • گاهی اوقات از علامت دو نقطه (:) برای جدا کردن بند گزارش دهنده از بند گزارش شده استفاده می شود.

نقل قول غیرمستقیم:

  • بند گزارش دهنده را قبل از بند گزارش شده قرار دهید.
  • از ویرگول برای جدا کردن دو بند استفاده کنید.
  • از علامت پرسش (?) یا علامت تعجب (!) در جملات پرسشی و تعجبی استفاده نکنید.

نکات:

  • این خلاصه فقط نکات کلیدی را پوشش می دهد. برای درک کامل مبحث، به منبع اصلی مراجعه کنید.
  • در زبان فارسی، گاهی اوقات از ساختارهای دیگری برای نقل قول مستقیم و غیرمستقیم استفاده می شود.

مثال ها:

  • نقل قول مستقیم: He said, "I was eating my lunch at that time."
  • نقل قول غیرمستقیم: He said that he was eating his lunch at that time.
  • نقل قول مستقیم: "Do you have a car?" he asked.
  • نقل قول غیرمستقیم: He asked if I had a car.
  • نقل قول مستقیم: "This is wonderful!" he said.
  • نقل قول غیرمستقیم: He said that it was wonderful.

افعال در نقل قول غیرمستقیم

در نقل قول غیرمستقیم، از افعال مختلفی برای گزارش گفته‌ها و پرسش‌ها استفاده می‌شود.

افعال رایج:

  • گفتن (Say): برای گزارش گفته‌ها و پرسش‌ها به طور کلی استفاده می‌شود.
  • گفتن (Tell): معمولاً به همراه مفعول غیرمستقیم (کسی که به او گفته می‌شود) استفاده می‌شود.
  • پرسیدن (Ask): برای گزارش پرسش‌ها استفاده می‌شود.
  • اعلام کردن (Announce): برای گزارش خبرها یا رویدادها استفاده می‌شود.
  • پاسخ دادن (Reply): برای گزارش پاسخ به پرسش یا اظهارات استفاده می‌شود.
  • گزارش دادن (Report): برای ارائه اطلاعات یا رویدادها به طور رسمی استفاده می‌شود.
  • توصیف کردن (Describe): برای شرح جزئیات چیزی استفاده می‌شود.
  • توضیح دادن (Explain): برای روشن‌تر کردن چیزی استفاده می‌شود.
  • ادعا کردن (Claim): برای بیان چیزی به عنوان حقیقت استفاده می‌شود.
  • موافققت کردن (Agree): برای بیان هم‌نظری با چیزی استفاده می‌شود.
  • مخالفت کردن (Disagree): برای بیان عدم هم‌نظری با چیزی استفاده می‌شود.

کلمات ربط دهنده در نقل قول مستقیم و غیرمستقیم

استفاده از "that"

  • هنگامی که دو جمله کامل با "and"، "but" یا سایر کلمات ربطی به هم متصل می‌شوند، "that" را بعد از آنها در نقل قول غیرمستقیم می‌آوریم.
  • مثال: "He said, 'I help her but she doesn't help me.'" / "He said that he helps her but that she doesn't help him."
  • اگر فاعل جمله دوم حذف شده باشد، از "that" استفاده نمی‌کنیم.
  • مثال: "She said, 'I am an English teacher and I work in an institute.'" / "She said that she is an English teacher and works in an institute."

حذف "that"

  • "that" را که بعد از افعال گزارش‌دهنده مانند "said"، "replied" و "suggested" می‌آید، می‌توان حذف کرد.
  • مثال: "She said that she was an English teacher and worked in an institute." / "She said she was an English teacher and worked in an institute."

نکات

  • استفاده از "that" با افعال گزارش‌دهنده اختیاری است.
  • در نقل قول غیرمستقیم، ممکن است لازم باشد زمان‌ها، ضمایر و اشارات را برای مطابقت با جمله اصلی تغییر دهیم.

مثال‌های اضافی:

  • نقل قول مستقیم: "I went to the store, and then I went to the park." (من به فروشگاه رفتم، و بعد به پارک رفتم.)
  • نقل قول غیرمستقیم: She said that she went to the store and then to the park. (او گفت که به فروشگاه و سپس به پارک رفته است.)
  • نقل قول مستقیم: "She said, 'I don't know where he is.'" (او گفت: "نمی‌دانم او کجاست.")
  • نقل قول غیرمستقیم: She said that she didn't know where he was. (او گفت که نمی‌داند او کجاست.)

 

https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/02/blog-post_83.html
https://qr.ae/psTbVC
http://tatschool.blogfa.com/post/120
https://omigo.ir/post/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-arnl
https://www.bloglovin.com/@reyhane7/12452889
https://www.facebook.com/share/p/FemfJ5PEs86uXZoX/?mibextid=oFDknk
https://t.me/c/2016692579/184
روبیکا
https://ble.ir/tat_school/4529232222227686/1717828483199
https://chat.google.com/room/AAAAy4hdC_U/8rY5q4Kc8QM/8rY5q4Kc8QM?cls=10
https://ielts-joo.farsiblog.com/1402/10/23/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C/
https://mohajer401.farsiblog.net/Post/19/Teaching-quotation-grammar-in-English.html
https://new-ielts.yektablog.net/Post/104/Teaching-quotation-grammar-in-English.html
https://english-school.monoblog.ir/1402/10/23/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C
https://taban.nasrblog.ir/post-114511.html
https://my-english-learning.blogsky.com/1402/10/29/post-13/%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1-%d9%86%d9%82%d9%84-%d9%82%d9%88%d9%84-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%db%8c%d8%b3%db%8c
https://forum.majidonline.com/threads/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242145/
https://forum.persianseven.ir/showthread.php?p=1079610#post1079610
https://scorize.com/forum/question/Qu35805/
https://mhd-reyhan.niloblog.com/p/112/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C
https://telegra.ph/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-01-22
https://mary20222.monoblog.ir/post-115.html
http://mehfeel.net/mehfeel/blogs/post/10708
https://tatschool.gitbook.io/aamwzsh-gramr-nql-qwl-dr-zban-anglysy/
http://mohajerat.samenblog.com/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.html
https://medium.com/@tatschoolonline2020/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-d9006f75d46e
https://telescope.ac/https-tatschoolir/46zkuzda5tuesj1u606zgc
http://matselect.rozblog.com/post/74
https://forum.majidonline.com/threads/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242181/
https://principle-english.blog.ir/1402/11/02/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%86%D9%82%D9%84-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C

 

"Or" یک حرف ربط همپایه ساز است که در زبان انگلیسی کاربردهای متنوعی دارد.

کاربردهای اصلی:

1. بیان انتخاب:

  • بین دو یا چند گزینه ی جایگزین استفاده می شود. این کاربرد رایج ترین استفاده ی "or" است.
  • ساختار: A or B
  • مثال:
    • "Coffee or tea?" (قهوه یا چای؟)
    • "Do you want to go to the movies or stay home?" (میخوای بریم سینما یا خونه بمونیم؟)
    • "You can choose either chocolate cake or vanilla ice cream." (می تونی کیک شکلاتی یا بستنی وانیلی انتخاب کنی.)

2. بیان احتمال:

  • برای نشان دادن عدم قطعیت یا حدس و گمان به کار می رود.
  • ساختار: احتمالاً A or B
  • مثال:
    • "She's probably at home or at the library." (احتمالاً خونه است یا کتابخونه.)
    • "The train may be delayed or cancelled due to bad weather." (ممکنه قطار به خاطر بدی هوا تاخیر داشته باشه یا لغو بشه.)
    • "I think it's going to rain or snow tomorrow." (فکر کنم فردا بارون میاد یا برف میاد.)

3. ارائه اطلاعات اضافی:

  • برای اصلاح یا تکمیل اطلاعات قبلی استفاده می شود.
  • ساختار: A, or rather B
  • مثال:
    • "The meeting will be held on Tuesday or Wednesday, depending on availability." (جلسه روز سه شنبه یا چهارشنبه برگزار می شود، بسته به اینکه چی در دسترس باشه.)
    • "Her name is Emily, or at least that's what she told me." (اسم اون امیلی هست، یا حداقل این چیزیه که به من گفت.)
    • "I'm not sure if he's a doctor or a lawyer." (مطمئن نیستم که دکتره یا وکیل.)

4. در جملات منفی:

  • برای نشان دادن عدم وقوع دو یا چند عمل به کار می رود.
  • ساختار: I didn't see him or hear from him.
  • مثال:
    • "I didn't see him or hear from him." (او را ندیدم و ازش خبری هم نشد.)
    • "She didn't go to the party or call me afterwards." (او به مهمونی نرفت و بعدش هم به من زنگ نزد.)
    • "We couldn't go to the beach or the park because it was raining." (نتونستیم بریم ساحل یا پارک چون بارون میومد.)

5. برای نشان دادن عواقب:

  • برای بیان نتیجه ی منفی عدم انجام یک کار استفاده می شود.
  • ساختار: Do A or B, otherwise C will happen.
  • مثال:
    • "Finish your homework or you'll be in trouble." (تکلیفت رو تموم کن وگرنه شر میشه.)
    • "Study hard for the exam or you'll fail." (برای امتحان خوب درس بخون وگرنه رفتی.)
    • "Eat your vegetables or you won't get any dessert." (سبزیجاتتو بخور وگرنه هیچی دسر نمیتونی بخوری.)

نکات:

  • "Or" را می توان با "either...or" و "neither...nor" نیز استفاده کرد. این عبارات معانی مشابهی با "or" دارند، اما لحن رسمی تری دارند.
  • در جملات منفی، "or" را می توان قبل از "not" نیز آورد. این ساختار رایج تر است، اما ساختار "not...or" نیز صحیح است.
  • "Or" می تواند برای جدا کردن دو جمله ی کوتاه با معنی مشابه استفاده شود. در این موارد، "or" به معنی "یعنی" یا "به عبارت دیگر" است.
  • "Or" گاهی اوقات به طور غیررسمی برای بیان ناامیدی یا خشم استفاده می شود.

مثال های بیشتر:

  • I like cats or dogs. (من هم گربه دوست دارم هم سگ.)
  • She can speak English or French. (او می تواند به زبان انگلیسی یا فرانسوی صحبت کند.)
  • I haven't decided whether to go to the party or not. (هنوز تصمیم نگرفتم که به مهمونی برم یا نه.)
  • You either accept my offer or you find another job. (یا پیشنهاد من رو قبول میکنی یا یه کار دیگه پیدا میکنی.)

اصطلاحات ساخته شده با "or" در انگلیسی:

Or no: فرقی نمی‌کند که باشد یا نباشد.

  • مثال: Healthy or no, I’m going to use it in my food. (سالم باشه یا نباشد، می‌خوام توی غذام استفاده کنم.)

Or so: تقریباً.

  • مثال: I invited twenty friends or so for my birthday party. (من حدوداً بیست تا از دوستام رو برای جشن تولدم دعوت کردم.)

Or at least: حداقل.

  • مثال: Call her right now or at least send a message to her. (همین الان باهاش تماس بگیر یا حداقل یه پیام بهش بده.)

Or else: یا اینکه... (هشدار یا ارائه گزینه دوم)

  • مثال: You must submit the paper today or else you will lose your chance. (باید امروز مقالت رو تحویل بدی، وگرنه فرصتت رو از دست می‌دی.)

Either...or: یا...یا (با تأکید بیشتر)

  • مثال: You can pick the red one or the blue one. (می‌تونی قرمز رو انتخاب کنی یا آبی.)
  • مثال: You can pick either the red one or the blue one. (می‌تونی یا قرمز رو انتخاب کنی یا آبی.)

نکات:

  • Or و OR را با هم اشتباه نگیرید. Or حرف ربط است، در حالی که OR مخفف Oregon (نام یک ایالت در آمریکا) یا operational room (اتاق عمل) است.
  • در انگلیسی رسمی، جمله را با or شروع نکنید.

نکات کامل گرامری "or" در زبان انگلیسی:

1. جایگزین "otherwise":

  • از "or" می‌توان به جای "otherwise" برای نشان دادن جایگزین استفاده کرد. این به معنای "در غیر این صورت" یا "به طور دیگر" است.

مثال:

  • You must be on time or you'll be fired. (باید به موقع برسی، در غیر این صورت اخراج می‌شوی.)
  • I can take the bus or the train. (می‌توانم اتوبوس یا قطار سوار شوم.)

2. بعد از فعل منفی:

  • از "or" به جای "and" بعد از فعل منفی استفاده کنید. این نشان می‌دهد که هیچ یک از گزینه‌ها وجود ندارد.

مثال:

  • I don't like coffee or tea. (من قهوه یا چای دوست ندارم.)
  • She didn't go to the party or the movie. (او به مهمانی یا فیلم نرفت.)

توجه: از "and" برای نشان دادن "علاوه بر" استفاده می‌شود.

مثال:

  • I didn't like the movie and I fell asleep. (من فیلم را دوست نداشتم و خوابم برد.)

3. در گفتگوی رسمی:

  • گاهی اوقات از "nor" به جای "or" برای اضافه کردن گزینه دیگری استفاده می‌شود. این معمولاً بعد از مکث کوتاهی و زمانی که می‌خواهید گزینه دیگری به صحبت قبلی خود اضافه کنید، استفاده می‌شود.

مثال:

  • He told me that he didn't know the man, nor had he even heard his name before. (او به من گفت که آن مرد را نمی‌شناسد، یا حتی اسم او را قبلاً نشنیده است.)

4. با عبارات خاص:

  • برخی عبارات خاص با "or" همراه هستند، مانند:

    • either...or: برای نشان دادن دو گزینه (یا این یا آن)
      • Example: Either you come with me or I'm going alone. (یا با من می‌آیی یا تنها می‌روم.)
    • neither...nor: برای نشان دادن عدم وجود هیچ یک از دو گزینه (نه این و نه آن)
      • Example: Neither John nor Mary showed up to the party. (نه جان و نه مری به مهمانی نیامدند.)
    • or else: برای تأکید بر عواقب منفی عدم انجام کاری
      • Example: Finish your homework or else you'll be grounded. (تکلیفت را تمام کن وگرنه زمین‌گیر می‌شوی.)

5. نکات اضافی:

  • "Or" را می‌توان برای اتصال دو جمله یا عبارت مشابه از نظر دستوری استفاده کرد.
  • "Or" را می‌توان برای نشان دادن شک یا عدم قطعیت استفاده کرد.
  • "Or" را می‌توان برای پرسیدن سوالات چندگزینه‌ای استفاده کرد.

 

https://english-man.blog.ir/1402/12/08/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-or-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C
https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/02/or.html
https://www.quora.com/profile/Tatonline-Tatschool/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-or-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-or-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-We-can-stay-home-and-watch-a-movie-or-we-can-go-walkin
http://matselect.rozblog.com/post/91
https://mastodon.social/@tatschool/112002712137003006
https://omigo.ir/post/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-or-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-an2t
https://javabyab.com/41544/or
https://ielts-modern.yektablog.net/Post/87/Use-of-or-in-English.html
https://mhd-reyhan.niloblog.com/p/104/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-or-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C
https://mary20222.monoblog.ir/post-108.html
https://new-new.farsiblog.com/1402/10/18/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-or-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C/
https://azizi98.farsiblog.net/Post/22/Use-of-or-in-English.html
https://learn-english-tat.blogsky.com/1402/10/18/post-23/%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af-or-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%db%8c%d8%b3%db%8c
http://mohammadjavad2020.parsiblog.com/Posts/23/%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af+or+%d8%af%d8%b1+%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%8a/
http://tatschool.blogfa.com/post/82
http://mehfeel.net/mehfeel/blogs/post/9320
https://telegra.ph/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-or-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-01-23
https://tatschool.monoblog.ir/1402/11/26/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-or-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C
https://maryam-training.loxblog.com/post/115
https://tatschool.gitbook.io/karbrd-or-dr-anglysy/
https://telescope.ac/https-tatschoolir/6r2duws9rx96sah796ip80
https://medium.com/@tatschoolonline2020/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-or-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-64124a053204
https://forum.majidonline.com/threads/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-or-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242196/
https://scorize.com/forum/question/Qu91937/
http://maryam-training.loxblog.com/post/101

Tranquil and serene:

  • Meaning: calm and peaceful
  • Example: "It's a gorgeous hotel in a tranquil and serene rural setting." (آن هتلی مجلل در یک محیط روستایی آرام و ساکت است.)

Quiet:

  • Meaning: making no noise
  • Example: "I enjoy the quiet of the countryside." (من از سکوت حومه شهر لذت می برم.)

Hustle and bustle:

  • Meaning: a lot of noise and activity
  • Example: "The city was full of the hustle and bustle of everyday life." (شهر پر از سر و صدای زندگی روزمره بود.)

Relieve stress:

  • Meaning: to make something less stressful
  • Example: "Exercise can help relieve stress." (ورزش می تواند به کاهش استرس کمک کند.)

Be stressed out:

  • Meaning: to feel very worried and nervous
  • Example: "She was stressed out about the exam." (او به خاطر امتحان خیلی مضطرب بود.)

Be dotted with:

  • Meaning: to have something spread out over a large area
  • Example: "The countryside is dotted with small villages." (حومه شهر پر از روستاهای کوچک است.)

Snow-capped mountains:

  • Meaning: mountains that have snow on their peaks
  • Example: "The snow-capped mountains of the Alps are a breathtaking sight." (کوه های پوشیده از برف آلپ منظره ای نفس گیر هستند.)

Winding paths:

  • Meaning: paths that have many turns
  • Example: "We followed a winding path through the forest." (ما از طریق جنگل یک مسیر پر پیچ و خم را دنبال کردیم.)

Gentle rolling hills:

  • Meaning: hills that have a smooth, gradual slope
  • Example: "The landscape was characterized by gentle rolling hills." (مشخصه این منطقه داشتن تپه های کم شیب بود.)

Undulating:

  • Meaning: having waves or curves
  • Example: "The undulating landscape stretched out before us." (منظره موج دار در مقابل ما امتداد داشت.)

Iridescent:

  • Meaning: having many different colors that change as light falls on them
  • Example: "The iridescent wings of the butterfly shimmered in the sunlight." (بال های رنگین کمانی پروانه در نور خورشید می درخشید.)

Additional Nature Terms:

  • Flora: plant life
  • Fauna: animal life
  • Biodiversity: the variety of plant and animal life in a particular area
  • Ecosystem: a community of living organisms and their physical environment
  • Habitat: the natural environment of an organism
  • Conservation: the protection of natural resources
  • Sustainability: the ability to meet the needs of the present without compromising the ability of future generations to meet their own needs

 

shimmering:

  • معنی: سوسو زدن/ روشنایی لرزان داشتن
  • مثال: I could see my shimmering reflection on the water. (می‌توانستم انعکاس لرزان خود را در آب ببینم.)

awe:

  • معنی: پر ابهت/ اعجاب انگیز
  • مثال: They explored the awe-inspiring mountains and abundant wildlife there. (آن‌ها کوه‌های هیبت انگیز و حیات وحش وافر را در آنجا کاوش کردند.)

exhilarating:

  • معنی: نشاط آور/ مهیج
  • مثال: The hustle and bustle of London is exhilarating. (هیاهوی لندن نشاط آور است.)

deciduous trees:

  • معنی: درختان برگ ریز
  • مثال: Many different kinds of deciduous trees can be found on our campus. (انواع مختلفی از درختان برگریز را می توان در محوطه دانشگاه ما یافت.)

evergreen trees:

  • معنی: درختان همیشه سبز
  • مثال: Using evergreen trees as Christmas trees has long been part of the culture of the celebration of Christmas. (استفاده از درختان همیشه سبز به عنوان درخت کریسمس از دیرباز بخشی از فرهنگ جشن کریسمس بوده است.)

vegetation:

  • معنی: پوشش گیاهی
  • مثال: I’d like to see something about the local wildlife and vegetation. (Cambridge IELTS 8) (من می خواهم قسمتی از حیات وحش و پوشش گیاهی محلی را ببینم. (کمبریج آیلتس 8))

bouquet:

  • معنی: دسته گل
  • مثال: Brooke was presented with a big bouquet of roses. (به بروک یک دسته گل بزرگ رز اهدا شد.)

flowerbed:

  • معنی: باغچه گل
  • مثال: This flowerbed gives the garden a neat and pleasing appearance. (این باغچه گل ظاهری مرتب و خوشایند به باغ می دهد.)

foliage:

  • معنی: برگ درختان
  • مثال: This park is renowned for the autumn foliage displays. (این پارک به نمایش برگ های پاییزی مشهور است.)

bush:

  • معنی: بوته
  • مثال: This area was covered with bushes and grass. (این منطقه پوشیده از بوته و چمن بود.)

campground:

  • معنی: اردو/ کمپ
  • مثال: It is a picturesque family campground. (آن یک کمپ خانوادگی زیبا است.)

picturesque:

  • معنی: خوش منظره/ دل انگیز / زیبا
  • مثال: Holly’s gardening skills will turn this backyard into a picturesque landscape. (مهارت های باغبانی هالی این حیاط خلوت را به منظره ای دل انگیز تبدیل خواهد کرد.)

have green fingers:

  • معنی: باغبان خوبی بودن/ مهارت داشتن در باغبانی
  • مثال: Toby’s got green fingers. Plants in his backyard are flourishing. (توبی باغبان خوبی است. گیاهان در حیاط خلوت او سرسبز هستند.)

 

crop yield:

  • معنی: بازده محصول
  • مثال: The farmers avidly took to pesticides as a sure measure to boost crop yield .(Cambridge IELTS 8) (کشاورزان مشتاقانه از آفت کش ها به عنوان اقدامی مطمئن برای افزایش بازده محصول استفاده کردند. (کمبریج آیلتس 8))

natural resources:

  • معنی: منابع طبیعی
  • مثال: By becoming more efficient, businesses not only increase profits but they also save natural resources. (Cambridge IELTS 8) (کسب‌وکارها، با کارآمدتر شدن، نه تنها سود خود را افزایش می‌دهند، بلکه منابع طبیعی را نیز حفظ می‌کنند. (کمبریج آیلتس 8))

survival of the fittest:

  • معنی: بقای اصلح
  • مثال: Contrary to popular belief, the phrase “survival of the fittest” did not originate with Charles Darwin. (برخلاف باور عمومی، عبارت «بقای اصلح» را چارلز داروین مطرح نکرد.)

crystal-clear:

  • معنی: کاملاً شفاف/ مثل بلور
  • مثال: The air was crystal-clear. (هوا کاملاً شفاف بود.)

murky:

  • معنی: مبهم / تیره و تار
  • مثال: That movie had a murky plot. (= It is very difficult to understand). (آن فیلم داستان مبهمی داشت. (= درک آن بسیار دشوار است).)

come into bloom:

  • معنی: شکوفه دادن/ گل دادن / به ثمر رسیدن
  • مثال: The roses come into bloom at this time of year. (گل های رز در این وقت از سال شکوفا می شوند.)

bear fruit:

  • معنی: میوه دادن
  • مثال: The age when trees are expected to bear fruit depends on the type of fruit you are growing. (سنی که انتظار می رود درختان میوه بدهند به نوع میوه ای که شما پرورش می دهید بستگی دارد.)

 

https://reyhan63.farsiblog.com/1402/10/22/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3/
http://reyehe.parsiblog.com/Posts/58/%da%a9%d9%84%d9%85%d8%a7%d8%aa+%d9%88+%d8%a7%d8%b5%d8%b7%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d8%aa+%d9%85%d8%b1%d8%a8%d9%88%d8%b7+%d8%a8%d9%87+%d8%b7%d8%a8%d9%8a%d8%b9%d8%aa+%d8%af%d8%b1+%d8%a2%d9%8a%d9%84%d8%aa%d8%b3/
https://pro-english-teacher.farsiblog.net/Post/27/Words-and-terms-related-to-nature-in-IELTS.html
https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/01/blog-post_12.html
https://new-ielts.yektablog.net/Post/87/Words-and-terms-related-to-nature-in-IELTS.html
http://tatschool.blogfa.com/post/92
https://javabyab.com/41503/
https://omigo.ir/post/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-amx5
https://english-man.blog.ir/1402/10/19/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3
https://new-enweblog.blogsky.com/1402/10/19/post-23/%da%a9%d9%84%d9%85%d8%a7%d8%aa-%d9%88-%d8%a7%d8%b5%d8%b7%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b1%d8%a8%d9%88%d8%b7-%d8%a8%d9%87-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%a2%db%8c%d9%84%d8%aa%d8%b3
روبیکا
https://ble.ir/tat_school/451758722490313/1717644585909
https://qr.ae/psVwmB
https://mastodon.social/@bahartat2/112567556236068383
https://www.flickr.com/photos/200657273@N04/53771645697/in/dateposted-public/
https://mohammadjavad20.monoblog.ir/1402/12/08/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3
https://www.reddit.com/user/tatschool/comments/1b1gt82/کلمات_و_اصطلاحات_مربوط_به_طبیعت_در_آیلتس/?utm_source=share&utm_medium=web3x&utm_name=web3xcss&utm_term=1&utm_content=share_button
http://matselect.rozblog.com/post/101
https://mastodon.social/@tatschool/112004439790388653
https://my-tat.mystrikingly.com/blog/ba41e74ff85

اصطلاحات مربوط به مسافرت در انگلیسی:

مسافران:

  • holidaymakers: مسافران، کسانی که در تعطیلات به سفر می روند.

برنامه ریزی سفر:

  • book a flight: خرید بلیط هواپیما.

مکان های گردشگری:

  • flock to: دسته جمعی آمدن/ رفتن به.

مرخصی:

  • paid holiday: تعطیلات (مرخصی) با حقوق.

مسافران:

  • backpacker: گردشگر کوله به دوش / کوله گرد.

سوغات:

  • souvenir: سوغات.

 

Exhibit:

  • معنی: شی‌ای که بخشی از یک نمایشگاه است.
  • مثال: Some of the exhibits are fragile and we don’t want them to be accidentally knocked. (برخی از کالاهای نمایشی شکننده هستند و ما نمی‌خواهیم تصادفاً ضربه بخورند.)

Travel agency:

  • معنی: کسب و کاری که به مردم کمک می کند تا مقدمات سفر را فراهم کنند.
  • مثال: Unscrupulous travel agencies should be shut down. (آژانس های مسافرتی بی وجدان باید تعطیل شوند.)

Package tour:

  • معنی: یک سفر کامل، شامل کرایه، محل اقامت و راهنمای تور، با یک نرخ فراگیر.
  • مثال: Package tours are a more convenient way to pick and choose how you want to travel in this region. (پکیج های مسافرتی راه راحت تری برای انتخاب و گزینش نحوه سفر در این منطقه هستند.)

Peak season:

  • معنی: دوره ای از سال که گردشگران زیادی از یک مکان دیدن می کنند.
  • مترادف: High season
  • مثال: Hotel room rates are normally higher during the peak season / high season. (نرخ اتاق های هتل معمولاً در فصل اوج / فصل شلوغی بالاتر است.)

Slack season:

  • معنی: زمانی از سال که جایی شلوغ نیست.
  • مترادف: Low season
  • مثال: Low-season travel tends to be much more fun because crowds are smaller and lines are shorter. (سفر در فصل کسادی معمولا بسیار سرگرم کننده تر است زیرا جمعیت کمتر و صف ها کوتاه تر هستند.)

Jet airliner:

  • معنی: هواپیمای مسافربری که نیروی خود را از موتور جت می گیرد.
  • مترادف: Plane
  • مثال: Jet airliners have negative impact on the environment because their engines emit noise and greenhouse gases. (هواپیماهای جت تأثیر منفی بر محیط زیست دارند زیرا موتورهای آنها سر و صدا و گازهای گلخانه ای منتشر می‌کنند.)

Jet lag:

  • معنی: احساس خستگی زیاد به این دلیل که با سرعت به نقاطی از جهان سفر کرده اید که زمان در آنها متفاوت است (تفاوت زمانی).
  • مثال: Jet lag can be quite irritating. (خستگی پرواز می تواند بسیار آزاردهنده باشد.)

Commodity:

  • معنی: محصولی که می توان آن را معامله کرد.
  • مترادف: Products that can be bought or sold
  • مثال: Some people fear that tourism may turn cultural heritage into a collection of commodities. (برخی از افراد می ترسند که گردشگری ممکن است میراث فرهنگی را به مجموعه ای از کالاها تبدیل کند.)

 

Commercialised:

  • معنی: درگیر خرید و فروش
  • مثال: It is a pity that these tourist destinations have become so commercialised. (حیف است که این مقاصد گردشگری تا این حد تجاری شده اند.)

Make sb. more tolerant and open-minded:

  • معنی: کسی را بردبارتر و روشنفکرتر کردن
  • مثال: By travelling abroad people can discover new ways of thinking and different lifestyles, which makes them more tolerant and open-minded. (با سفر به خارج از کشور، افراد می توانند شیوه های جدید تفکر و سبک های زندگی متفاوت را کشف کنند، که آنها را بردبارتر و روشنفکرتر می کند.)

Be an eye-opener:

  • معنی: موضوع شگفت انگیز/ درس عبرت
  • مثال: The photo taken by the astronaut was an eye-opener. (عکسی که فضانورد گرفته بود شگفت انگیز بود.)

Eliminate preconceptions:

  • معنی: کنار گذاشتن تصورات قبلی
  • مثال: Some may argue that international tourism breaks down barriers and eliminates preconceptions. (برخی ممکن است معتقد باشند که گردشگری بین المللی موانع را از میان برداشته و تصورات قبلی را از بین می برد.)

Confirm one’s prejudices:

  • معنی: پیش داوریهای خود را تأیید کردن
  • مثال: The experience only confirmed Lauren’s prejudices about these products. (این تجربه تنها پیش داوریهای لورن را در مورد این محصولات تایید کرد.)

Ease tension:

  • معنی: کاهش تنش
  • مثال: Sports events are essential in easing international tension. (رویدادهای ورزشی برای کاهش تنش بین المللی ضروری هستند.)

Deepen mutual understanding:

  • معنی: تعمیق درک متقابل
  • مثال: Some people argue that international tourism is a major contributor to international peace and deepens mutual understanding among nations. (برخی افراد معتقدند که گردشگری بین المللی سهم عمده ای در صلح بین المللی دارد و به تعمیق درک متقابل بین ملت ها می انجامد.)

Be considered to be offensive:

  • معنی: ناراحت کننده تلقی شدن
  • مثال: Smells that are considered to be offensive in some cultures may be perfectly acceptable in others. (Cambridge IELTS 8) (بوهایی که در برخی فرهنگ‌ها ناراحت کننده تلقی می‌شوند ممکن است در برخی دیگر کاملاً قابل قبول باشند. (کمبریج آیلتس 8))

Generate tax revenue:

  • معنی: ایجاد درآمد مالیاتی
  • مثال: On the one hand, international tourism generates tax revenue. On the other hand, it incurs additional costs. (از یک سو، گردشگری بین المللی درآمد مالیاتی ایجاد می کند. از سوی دیگر، موجب هزینه های مضاعف می‌شود.)

Incur additional costs:

  • معنی: موجب هزینه های مضاعف شدن
  • مثال: Building facilities such as airports and railways incur additional costs (ساخت امکاناتی مانند فرودگاه و راه آهن موجب هزینه های مضاعف می شود)

Tourist attraction:

  • معنی: جاذبه گردشگری
  • مثال: Buckingham Palace is the Queen’s official residence and is a major tourist attraction in London. (کاخ باکینگهام محل اقامت رسمی ملکه است و جاذبه گردشگری اصلی در لندن است.)

Tourist destination:

  • معنی: مقصد گردشگری
  • مثال: The island of Bali has been one of the world’s most popular tourist destinations. (جزیره بالی یکی از محبوب ترین مقاصد گردشگری در جهان بوده است.)

Hit the road:

  • معنی: راهی شدن
  • مثال: Befor hit the road tour tehran you should visit maghsad360 (قبل از تهران گردی از مقصد 360 دیدن کنید.)

Stick around:

  • معنی: همین دور و برها پلکیدن/ همین دور و اطراف بودن
  • مثال: Stick around. Holly’s band is going to play soon. (همین دور و اطراف باشید. گروه هالی به زودی اجرا خواهد کرد.)

Venture off the beaten path:

  • معنی: رفتن به جاهای بکر
  • مثال: Jeep Patriot may be a good option for buyers who like to venture off the beaten path. (جیپ پاتریوت می تواند گزینه خوبی باشد برای خریدارانی باشد که دوست دارند به جاهای بکر بروند.)

 

https://mohammadjavad20.monoblog.ir/1402/12/08/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%AA-Travel-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3
https://www.reddit.com/user/tatschool/comments/1b1gpjf/کلمات_و_اصطلاحات_مربوط_به_مسافرت_travel_در_آیلتس/?utm_source=share&utm_medium=web3x&utm_name=web3xcss&utm_term=1&utm_content=share_button
http://matselect.rozblog.com/post/100
https://mastodon.social/@tatschool/112004413418374138
https://my-tat.mystrikingly.com/blog/travel
روبیکا
https://ble.ir/tat_school/2631087648955912/1717644399933
https://qr.ae/psVwmu
https://mastodon.social/@bahartat2/112567543964295663
https://www.flickr.com/photos/200657273@N04/53772979285/in/dateposted-public/
https://reyhan63.farsiblog.com/1402/10/22/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%AA-Travel-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3/
http://reyehe.parsiblog.com/Posts/57/%da%a9%d9%84%d9%85%d8%a7%d8%aa+%d9%88+%d8%a7%d8%b5%d8%b7%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d8%aa+%d9%85%d8%b1%d8%a8%d9%88%d8%b7+%d8%a8%d9%87+%d9%85%d8%b3%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%aa+Travel+%d8%af%d8%b1+%d8%a2%d9%8a%d9%84%d8%aa%d8%b3/
https://pro-english-teacher.farsiblog.net/Post/26/Words-and-terms-related-to-Travel-in-IELTS.html
https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/01/travel.html
https://new-ielts.yektablog.net/Post/86/Words-and-terms-related-to-Travel-in-IELTS.html
http://tatschool.blogfa.com/post/91
https://javabyab.com/41502/travel
https://omigo.ir/post/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%AA-Travel-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-amx3
https://english-man.blog.ir/1402/10/19/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%AA-Travel-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3
https://new-enweblog.blogsky.com/1402/10/19/post-22/%da%a9%d9%84%d9%85%d8%a7%d8%aa-%d9%88-%d8%a7%d8%b5%d8%b7%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b1%d8%a8%d9%88%d8%b7-%d8%a8%d9%87-%d9%85%d8%b3%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%aa-Travel-%d8%af%d8%b1-%d8%a2%db%8c%d9%84%d8%aa%d8%b3
https://telegra.ph/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%AA-Travel-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-01-25
http://mohajerat.samenblog.com/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%AA-travel-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3.html
http://mehfeel.net/mehfeel/blogs/post/11107
https://tatschool.gitbook.io/klmat-w-astlahat-mrbwt-bh-msafrt-travel-dr-aaylts/
https://maryam-training.loxblog.com/post/109
https://telescope.ac/https-tatschoolir/wkfrvjm6afyafasozoiw54
https://medium.com/@tatschoolonline2020/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%AA-travel-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-f0f0bace9545
https://idat.ir/@tatschoolonline2020/419928-%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%AA-Travel-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3
https://roosterteeth.com/g/post/08973d6e-be24-4b84-94bf-73b6f9289546
https://www.bloglovin.com/@reyhane7/-travel-12394242

کلمات و اصطلاحات بیشتر مربوط به غذا در انگلیسی

در بخش قبلی، به برخی از کلمات و اصطلاحات رایج مربوط به غذا در زبان انگلیسی اشاره کردیم. در این بخش، لیست کامل‌تری از این اصطلاحات را به همراه دسته‌بندی ارائه می‌کنیم:

مفاهیم کلی:

  • غذا: food - هر چیزی که برای خوردن و تامین انرژی بدن انسان یا حیوان استفاده می‌شود
  • خوردن: eat - مصرف غذا
  • نوشیدن: drink - مصرف مایعات
  • آشپزی: cook - آماده کردن غذا
  • آشپز: cook - کسی که غذا را آماده می‌کند
  • دستور غذا: recipe - مجموعه دستورالعمل‌ها برای تهیه یک غذای خاص
  • رستوران: restaurant - مکانی که در آن غذا سرو می‌شود
  • منو: menu - فهرستی از غذاها و نوشیدنی‌هایی که در یک رستوران سرو می‌شود
  • پیش‌غذا: appetizer - غذای کوچکی که قبل از وعده غذایی اصلی سرو می‌شود
  • وعده غذایی اصلی: main course - غذای اصلی در یک وعده غذایی
  • دسر: dessert - غذای شیرین یا میوه‌ای که بعد از وعده غذایی اصلی سرو می‌شود
  • صبحانه: breakfast - اولین وعده غذایی در روز
  • ناهار: lunch - دومین وعده غذایی در روز
  • شام: dinner - سومین یا آخرین وعده غذایی در روز
  • میان وعده: snack - غذای سبکی که بین وعده‌های غذایی اصلی میل می‌شود

طعم:

  • شیرین: sweet - طعمی که شکر یا سایر شیرین‌کننده‌ها ایجاد می‌کنند
  • ترش: sour - طعمی که اسیدها ایجاد می‌کنند
  • شور: salty - طعمی که نمک ایجاد می‌کند
  • تلخ: bitter - طعمی که برخی از مواد مانند قهوه یا کاکائو ایجاد می‌کنند
  • تند: spicy - طعمی که فلفل و سایر ادویه‌های تند ایجاد می‌کنند
  • خوشمزه: delicious - طعمی که بسیار دلپذیر است
  • بد مزه: bad-tasting - طعمی که ناخوشایند است

بافت:

  • ترد: crispy - سفت و شکننده
  • نرم: soft - لطیف و انعطاف‌پذیر
  • سفت: hard - محکم و غیرقابل انعطاف
  • جویدنی: chewy - سفت و نیازمند به جویدن
  • آبدار: juicy - حاوی مایع
  • خشک: dry - فاقد رطوبت

مقادیر:

  • بزرگ: big - اندازه بزرگ
  • کوچک: small - اندازه کوچک
  • زیاد: much - مقدار زیاد
  • کم: little - مقدار کم
  • همه: all - تمام
  • بعضی: some - مقداری
  • هیچ: none - هیچ

ملیت:

  • چینی: Chinese - مربوط به چین یا غذای چینی
  • ایتالیایی: Italian - مربوط به ایتالیا یا غذای ایتالیایی
  • مکزیکی: Mexican - مربوط به مکزیک یا غذای مکزیکی
  • هندی: Indian - مربوط به هند یا غذای هندی
  • تایلندی: Thai - مربوط به تایلند یا غذای تایلندی
  • آمریکایی: American - مربوط به ایالات متحده آمریکا یا غذای آمریکایی

موارد دیگر:

  • حلال: halal - مطابق با قوانین اسلامی
  • حرام: haram - مغایر با قوانین اسلامی
  • گیاهخواری: vegetarian - رژیم غذایی بدون گوشت
  • گان‌خواری: vegan - رژیم غذایی بدون هیچ محصول حیوانی
  • محلی: local - مربوط به منطقه‌ای خاص
  • ارگانیک: organic - تولید شده بدون استفاده از مواد شیمیایی
  • طبیعی: natural - بدون مواد افزودنی یا فرآوری شده

اصطلاحات:

  • انگشت‌لیس: finger-licking good - بسیار خوشمزه
  • یک لقمه: one-bite - به اندازه‌ای کوچک که در یک لقمه خورده شود
  • سیر شدن: be full - احساس سیری و عدم نیاز به خوردن بیشتر
  • گرسنه شدن: be hungry - احساس نیاز به خوردن
  • اشتها داشتن: have an appetite - تمایل به خوردن
  • اشتها نداشتن: not have an appetite - عدم تمایل به خوردن
  • اشتها را تحریک کردن: whet one's appetite - ایجاد تمایل به خوردن

 

کلمه انگلیسی ترجمه فارسی
frozen food غذای منجمد
canned food غذای کنسرو شده
TV dinner غذای نیمه آماده
refreshments تنقلات
a wholesome diet یک رژیم غذایی سالم
an unhealthy diet رژیم غذایی ناسالم
greasy چرب
cut down on sth مصرف چیزی را کم کردن
intake مصرف
a fast food junkie فست فود خور
carbonated drinks نوشیدنی های گازدار
dietary habits عادات غذایی
eating disorder اختلال تغذیه
trace elements عناصر کم مقدار
protein-rich سرشار از پروتئین
have a sweet tooth عاشق شیرینی بودن
be a gourmet خوراک شناس بودن
be mouth-watering غذایی که دهن آدم را آب می اندازد
be disgusting نفرت انگیز بودن

 

 

https://telegra.ph/%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D8%B0%D8%A7-food-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-01-25

http://mohajerat.samenblog.com/%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D8%B0%D8%A7-food-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3.html

https://www.quora.com/profile/Tatonline-Tatschool/%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D8%B0%D8%A7-food-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B2%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%85%DA%A9%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%BA%D8%B0%D8%A7-%D9%88-%D8%A2%D8%B4%D9%BE%D8%B2%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D8%B4%D9%88

https://roosterteeth.com/g/post/658a56e9-a8c7-498f-b177-8a5dcd2a06ca

https://www.bloglovin.com/@reyhane7/-food-12394460

https://reyhan63.farsiblog.com/1402/10/22/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D8%B0%D8%A7-Food-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3/

http://reyehe.parsiblog.com/Posts/56/%da%a9%d9%84%d9%85%d8%a7%d8%aa+%d9%88+%d8%a7%d8%b5%d8%b7%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d8%aa+%d9%85%d8%b1%d8%a8%d9%88%d8%b7+%d8%a8%d9%87+%d8%ba%d8%b0%d8%a7+Food+%d8%af%d8%b1+%d8%a2%d9%8a%d9%84%d8%aa%d8%b3/

https://pro-english-teacher.farsiblog.net/Post/25/Words-and-terms-related-to-food-Food-in-IELTS.html

https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/01/food.html

https://new-ielts.yektablog.net/Post/85/Words-and-terms-related-to-food-Food-in-IELTS.html

http://tatschool.blogfa.com/post/90

https://javabyab.com/41501/food

https://omigo.ir/post/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D8%B0%D8%A7-Food-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-amx2

https://english-man.blog.ir/1402/10/19/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D8%B0%D8%A7-Food-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3

https://new-enweblog.blogsky.com/1402/10/19/post-21/%da%a9%d9%84%d9%85%d8%a7%d8%aa-%d9%88-%d8%a7%d8%b5%d8%b7%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b1%d8%a8%d9%88%d8%b7-%d8%a8%d9%87-%d8%ba%d8%b0%d8%a7-Food-%d8%af%d8%b1-%d8%a2%db%8c%d9%84%d8%aa%d8%b3

روبیکا

https://ble.ir/tat_school/6321698724324776/1717644234222

https://qr.ae/psVwmg

https://mastodon.social/@bahartat2/112567533542780675

https://www.flickr.com/photos/200657273@N04/53772878664/in/dateposted-public/

https://mohammadjavad20.monoblog.ir/1402/12/08/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D8%B0%D8%A7-Food-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3

https://www.reddit.com/user/tatschool/comments/1b1gm9d/کلمات_و_اصطلاحات_مربوط_به_غذا_food_در_آیلتس/?utm_source=share&utm_medium=web3x&utm_name=web3xcss&utm_term=1&utm_content=share_button

http://matselect.rozblog.com/post/99

https://mastodon.social/@tatschool/112004401214414063

https://my-tat.mystrikingly.com/blog/food

کاربردهای Shall در زبان انگلیسی:

Shall دو کاربرد اصلی در زبان انگلیسی دارد:

1. فعل وجهی:

  • برای ارائه پیشنهاد یا داوطلب شدن برای انجام کاری:
    • Shall I carry your bag? (کیفت را بیاورم؟)
    • Shall we go to the movies? (电影 ببینیم؟)
  • برای بیان الزام یا تعهد در موقعیت‌های رسمی:
    • All students shall attend class. (حضور تمام دانش‌آموزان در کلاس الزامی است.)
    • You shall not steal. (دزدی نکنید.)
  • برای پیش‌بینی یا بیان قصد در آینده:
    • I shall be there on time. (به موقع می‌رسم.)
    • We shall overcome this challenge. (بر این چالش غلبه خواهیم کرد.)

2. حال ساده فعل وجهی "should":

  • این کاربرد بیشتر در زبان انگلیسی بریتانیایی رایج است و در زبان انگلیسی آمریکایی کمتر استفاده می‌شود.
  • برای بیان توصیه یا نصیحت:
    • You shall take care of yourself. (باید از خودت مراقبت کنی.)
    • Children shall obey their parents. (کودکان باید از پدر و مادر خود اطاعت کنند.)
  • برای بیان وظیفه یا تعهد اخلاقی:
    • One shall always tell the truth. (انسان همیشه باید راستگو باشد.)
    • We shall respect our elders. (باید به بزرگترها احترام بگذاریم.)

نکات:

  • Shall با فاعل‌های اول شخص مفرد (I) و اول شخص جمع (we) بیشتر استفاده می‌شود.
  • برای منفی کردن shall از "not" استفاده می‌کنیم:
    • I shall not go. (من نمی‌روم.)
    • They shall not speak. (آنها نباید صحبت کنند.)
  • در زبان گفتاری، "shall" به صورت "will" خلاصه می‌شود:
    • I'll go to the store. (به فروشگاه می‌روم.)
    • We'll be there soon. (به زودی می‌رسیم.)
  • استفاده از shall در زمان حال ساده در حال حاضر کمتر رایج است و بیشتر از "will" استفاده می‌شود.

مثال‌ها:

  • Shall we dance? (رقص می‌خواهیم؟)
  • You shall not enter without permission. (بدون اجازه نمی‌توانید وارد شوید.)
  • I shall never forget your kindness. (مهربانی شما را هرگز فراموش نمی‌کنم.)
  • Children shall respect their teachers. (کودکان باید به معلمان خود احترام بگذارند.)
  • We shall overcome all obstacles. (بر تمام موانع غلبه خواهیم کرد.)

بعد از "shall" همیشه فعل اصلی میاد و هیچ‌وقت فعل وجهی دیگه ای نمیاد:

❌ He shall must pay the bill.❌ He must shall pay the bill.

✔ He shall be obliged to pay the bill.

این نکته درسته که "shall" حال ساده "should" هست، اما جمله ی مثالی که آوردید ("I think you shall be waited for me.") از نظر گرامری غلطه.

دلایل:

  1. معنی: جمله شما به این معنی میشه که "من فکر می‌کنم تو منتظر من خواهی بود." در حالی که معنی اصلی "I think you should be waited for me" اینه که "من فکر می‌کنم باید منتظرت بمونم."

  2. ساختار: فعل وجهی "shall" برای بیان آینده به همراه فاعل‌های اول شخص مفرد ("I") و اول شخص جمع ("we") استفاده می‌شه. در جمله "I think you shall be waited for me" فاعل "you" هستش، پس از "shall" برای این فاعل باید "will" استفاده بشه، نه "shall".

بنابراین جمله ی صحیح این شکله:

I think you will be waited for me.

نکات:

  • در زبان انگلیسی مدرن، از "shall" به جای "will" خیلی کم استفاده می‌شه، به خصوص در جملات غیررسمی.
  • "Should" در جمله ی دوم ("I thought you should be waited for me") در زمان گذشته ("past simple") استفاده شده و برای بیان یک توصیه یا نصیحت در گذشته به کار رفته.

کاربردهای shall در جمله:

1. تعهد به انجام کاری در آینده:

  • همراه با have to، need to و be able to:
    • I shall have to be at my office at 7 a.m. (ساعت 7 صبح باید در دفترم باشم.)
    • They shall be able to live in a container during their journey. (آنها می‌توانند در طول سفر در یک کانتیتر زندگی کنند.)
  • بدون فعل کمکی:
    • I shall write a novel by next year. (تا سال آینده یک رمان خواهم نوشت.)

2. پیشنهاد کمک یا ارائه پیشنهاد:

  • Shall I wash the car? (ماشین را بشویم؟)
  • Shall we meet face to face tomorrow morning? (فردا صبح حضوری همدیگر را ببینیم؟)

3. درخواست نظر یا نصیحت:

  • What shall we do with this body now؟ (حالا با این جسد چیکار کنیم؟)
  • When shall I water the Petos? (کی باید به گل پتوس آب بدهم؟)

4. پیش‌بینی (بیشتر رسمی):

  • We shall be there at 8 p.m. (ساعت 8 شب آنجا خواهیم بود.)
  • I shall remember this moment forever. (تا ابد این لحظه را به یاد خواهم داشت.)

5. بیان تمایلات (فقط با فاعل I و we):

  • I shall dye the walls of my bedroom pink. (دوست دارم دیوارهای اتاق خوابم را صورتی کنم.)
  • We shall move to another house this weekend. (این آخر هفته می‌خواهیم به یک خانه دیگر اسباب‌کشی کنیم.)

6. صدور دستور (معمولاً در موقعیت‌های رسمی):

  • The files shall be prepared as soon as possible. (فایل‌ها باید هر چه سریع‌تر آماده شوند.)
  • The window shall be kept open at all times. (پنجره‌ها باید دائماً باز نگه داشته شوند.)

نکات:

  • در زبان انگلیسی امروزی، shall به طور کلی به اندازه will رایج نیست.
  • shall بیشتر در انگلیسی بریتانیایی و در موقعیت‌های رسمی استفاده می‌شود.
  • از should برای ارائه نصیحت و نه shall استفاده می‌شود.
  • فقط می‌توان از shall برای پیش‌بینی و بیان تمایلات زمانی که فاعل I یا we باشد استفاده کرد.

مثال‌های اضافی:

  • پیشنهاد مودبانه: Shall we go out for dinner tonight? (امشب شام بیرون برویم؟)
  • وعده: I shall never forget your kindness. (مهربانی تو را هرگز فراموش نمی‌کنم.)
  • قانون: Thou shalt not steal. (دزدی مکن.)
  • پیش‌بینی آینده: The world shall change dramatically in the next century. (جهان در قرن آینده به طور چشمگیری تغییر خواهد کرد.)

 

1. صحبت درباره آینده:

  • I shall go abroad. (به خارج از کشور خواهم رفت.)
  • I shall feed the pets. (به حیوانات خانگی غذا خواهم داد.)

2. دادن قول:

  • I shall never forget the days you got my back. (هیچ‌وقت روزهایی که هوایم را داشتی را فراموش نمی‌کنم.)
  • I shan’t never do it again. (هرگز این کار را تکرار نمی‌کنم.)

3. صحبت رسمی درباره آینده:

  • Mr Williams shall have a speech about USA economy at 3.30. (آقای ویلیام در ساعت 3.35 یک سخنرانی راجع به اقتصاد ایالات متحده آمریکا خواهد داشت.)
  • The streets shall be blocked for the march. (خیابان‌ها برای راهپیمایی مسدود خواهند شد.)

4. بیان نیازمندی‌ها یا الزامات:

  • Workers shall wear protective gloves all the time. (کارگران باید تمام مدت دستکش‌های محافظتی را بپوشند.)
  • The passengers shall wear their seatbelts when the airplane is landing. (هنگام فرود آمدن هواپیما، همه مسافران باید کمربندهای خود را ببندند.)

5. بیان ممنوعیت‌ها:

  • People shall not smoke in the court. (سیگار کشیدن در محوطه دادگاه ممنوع است.)
  • The company shall not pay more attention to white people. (شرکت نباید به سفیدپوستان بیشتر توجه کند.)

6. تبدیل جمله‌های پیشنهادی با let’s به tag question:

  • Let’s dance, shall we? (بیا برقصیم، باشه؟)
  • Let’s start the meeting, shall we? (بیا ملاقات را شروع کنیم، باشه؟)

7. تهدید:

  • You shall stop cheating. (باید دست از تقلب کردن برداری.)
  • You shall pay me my salary. (باید حقوقم را پرداخت کنی.)

 

16. تأیید:

  • I shall go to university next month. (ماه دیگه به دانشگاه می‌روم.)
  • 2 months later my little sister shall be born. (دو ماه دیگه خواهر کوچولوم به دنیا می‌آید.)

17. وضع قانون:

  • Every student that are late, shall buy ice cream for others. (هر دانشجویی که دیر به کلاس می‌آید، باید برای بقیه بستنی بخرد.)
  • The president shall be elected annually. (رئیس جمهور باید سالانه انتخاب شود.)

18. تأکید قاطع (معمولاً با لحنی عصبانی یا دستوری):

    • I won’t drive this car.
      • Yes, you shall. (+ من با این ماشین رانندگی نمی‌کنم. - چرا که نه!)
    • I won’t take care of your baby.
      • Yes you shall. (+ من از بچه‌ات مراقبت نمی‌کنم. - چرا که نه!)

19. درخواست اجازه:

  • Shall I eat this pizza? (اجازه هست این پیتزا را بخورم؟)
  • Shall I sleep with my friend tonight? (اجازه هست امشب را پیش دوستم بخوابم؟)

20. درخواست مودبانه:

  • Shall I come to your party? (میشه منم به مهمونی‌ات بیام؟)
  • Shall I be your friend? (میشه منم دوستت باشم؟)

21. بیان عزم و اراده:

  • I determine that you shall win the Nobel prize. (دارم بهت می‌گم که باید برنده جایزه نوبل باشی.)
  • He determined that his daughter shall enter to Harvard university. (او مصمم بود که دخترش در دانشگاه هاروارد پذیرش بگیرد.)

 

22. ترتیب یا توالی:

  • Candidates shall not talk to reporters until all the papers have been collected. (تا زمانی که همه اوراق جمع‌آوری نشده‌اند، نامزدها نباید با خبرنگاران صحبت کنند.)
  • My husband shall stay at home until I get ready. (تا زمانی که من آماده بشوم، همسرم باید در خانه بماند.)

23. دعوت:

  • Shall we have lunch together? (با هم ناهار بخوریم؟)
  • Shall we go for a walk? (با هم پیاده‌روی کنیم؟)

24. اجتناب‌ناپذیری:

  • There is no way, we shall pass this street. (راه دیگری وجود ندارد، باید از این خیابان عبور کنیم.)
  • We don’t have any other food. We shall eat this disgusting soup. (غذای دیگری نداریم. مجبوریم این سوپ بدمزه را بخوریم.)

 

https://mohammadjavad20.monoblog.ir/1402/12/08/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-shall-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D9%8A%D8%B3%DB%8C

https://www.reddit.com/user/tatschool/comments/1b1gi4v/کاربرد_و_گرامر_shall_در_انگلیسی/?utm_source=share&utm_medium=web3x&utm_name=web3xcss&utm_term=1&utm_content=share_button

http://matselect.rozblog.com/post/98

https://mastodon.social/@tatschool/112004393004252243

https://my-tat.mystrikingly.com/blog/shall

روبیکا

https://ble.ir/tat_school/768780151097896/1717643948273

https://qr.ae/psVwlM

https://mastodon.social/@bahartat2/112567514196052037

https://www.flickr.com/photos/200657273@N04/53772970185/in/dateposted-public/

https://reyhan63.farsiblog.com/1402/10/22/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-shall-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D9%8A%D8%B3%DB%8C/

http://reyehe.parsiblog.com/Posts/55/%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af+%d9%88+%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1+shall+%d8%af%d8%b1+%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%8a/

https://pro-english-teacher.farsiblog.net/Post/24/Use-and-grammar-of-shall-in-English.html

https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/01/shall.html

https://new-ielts.yektablog.net/Post/84/Use-and-grammar-of-shall-in-English.html

http://tatschool.blogfa.com/post/89

https://javabyab.com/41500/shall

https://omigo.ir/post/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-shall-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-amx0

https://english-man.blog.ir/1402/10/19/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-shall-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C

https://new-enweblog.blogsky.com/1402/10/19/post-20/%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af-%d9%88-%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1-shall-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%db%8c%d8%b3%db%8c

https://telegra.ph/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-shall-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D9%8A%D8%B3%DB%8C-01-25

http://mohajerat.samenblog.com/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-shall-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D9%8A%D8%B3%DB%8C.html

http://mehfeel.net/mehfeel/blogs/post/11133

https://tatschool.gitbook.io/karbrd-w-gramr-shall-dr-anglysy/

https://maryam-training.loxblog.com/post/114

https://telescope.ac/https-tatschoolir/9i9wqo4dpws6b7avk4hn13

https://medium.com/@tatschoolonline2020/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-shall-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D9%8A%D8%B3%DB%8C-68b4f0eb9b8c

https://www.quora.com/profile/Tatonline-Tatschool/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-shall-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D9%8A%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-shall-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-shall-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-have-to-need-to-be-able-to-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

https://roosterteeth.com/g/post/5f73865e-ac4b-41e5-9d5e-35b98622dd45

https://www.bloglovin.com/@reyhane7/-shall-12394469

کاربردهای حرف اضافه "For" در زبان انگلیسی:

حرف اضافه "For" یکی از پرکاربردترین حروف اضافه در زبان انگلیسی است و کاربردهای متعددی دارد. در ادامه به برخی از کاربردهای اصلی آن می‌پردازیم:

1. نشان دادن مدت زمان:

  • برای بیان طول زمانی که یک کار یا رویداد به طول انجامیده یا طول خواهد کشید.
  • مثال: I studied for two hours last night. (دیشب دو ساعت درس خواندم.)
  • نکته: در انگلیسی آمریکایی، می‌توان از "for" به جای "since" برای بیان مدت زمان گذشته استفاده کرد.
  • مثال: I have lived in New York for five years. (پنج سال است که در نیویورک زندگی می‌کنم.)

2. نشان دادن هدف یا منظور:

  • برای بیان هدف یا دلیلی که کاری انجام می‌شود.
  • مثال: I am saving money for a new car. (پول جمع می‌کنم تا ماشین جدید بخرم.)
  • نکته: "For" را می‌توان با "to" جایگزین کرد، اما "to" بیشتر برای بیان هدف یا منظور فوری استفاده می‌شود.
  • مثال: I am going to the store to buy some milk. (برای خرید شیر به فروشگاه می‌روم.)

3. نشان دادن مبادله یا معاوضه:

  • برای بیان اینکه چیزی با چیز دیگری عوض شده است.
  • مثال: I traded my old bike for a new one. (دوچرخه قدیمی‌ام را با یکی جدید عوض کردم.)

4. نشان دادن جهت یا مقصد:

  • برای بیان اینکه کسی یا چیزی به کجا می‌رود یا می‌رود.
  • مثال: She is leaving for the airport. (او راهی فرودگاه است.)
  • نکته: "For" را می‌توان با "to" جایگزین کرد، اما "to" بیشتر برای بیان مقصد دقیق استفاده می‌شود.
  • مثال: I am going to the park to meet my friends. (برای ملاقات با دوستانم به پارک می‌روم.)

5. بیان تشکر یا قدردانی:

  • برای تشکر از کسی به خاطر کاری که انجام داده است.
  • مثال: Thank you for your help. (متشکرم از کمکت.)

6. بیان نظر یا عقیده:

  • برای بیان نظر یا عقیده شخصی در مورد چیزی.
  • مثال: I am for peace. (من طرفدار صلح هستم.)

7. نشان دادن دلیل یا علت:

  • برای بیان دلیل یا علتی که چیزی اتفاق افتاده است.
  • مثال: The car broke down for lack of gas. (ماشین به دلیل کمبود بنزین خراب شد.)

8. نشان دادن احساسات:

  • برای بیان احساساتی مانند خوشحالی، ناراحتی، ترس و غیره.
  • مثال: I am happy for you. (برای تو خوشحالم.)

9. نشان دادن محدودیت یا شرط:

  • برای بیان اینکه چیزی فقط در شرایط خاص صدق می‌کند.
  • مثال: The offer is valid for a limited time only. (این پیشنهاد فقط برای مدت زمان محدودی معتبر است.)

10. نشان دادن استفاده یا کاربرد:

  • برای بیان اینکه چیزی برای چه کاری استفاده می‌شود.
  • مثال: This software is for Windows only. (این نرم‌افزار فقط برای ویندوز است.)

11. نشان دادن زمان تقریبی:

  • برای بیان زمانی تقریبی که کاری انجام می‌شود.
  • مثال: I will be there for around 5:00. (حدود ساعت 5:00 آنجا خواهم بود.)

12. نشان دادن حمایت یا طرفداری:

  • برای بیان اینکه از کسی یا چیزی حمایت می‌کنید.
  • مثال: I am for the home team. (من طرفدار تیم میزبان هستم.)

13. نشان دادن آرزو یا امید:

  • برای بیان اینکه آرزو یا امید دارید که چیزی اتفاق بیفتد.
  • مثال: I hope for the best. (بهترین‌ها را امیدوارم.)

14. نشان دادن احساس پشیمانی یا تأسف:

  • برای بیان اینکه از کاری که انجام داده‌اید پشیمان هستید.
  • مثال: I am sorry for what I said. (متاسفم از حرفی که زدم.)

15. نشان دادن حسرت یا دلتنگی:

  • برای بیان حسرت یا دلتنگی برای چیزی که از دست رفته است.
  • مثال: I long for the days of my childhood. (دلتنگ روزهای کودکی‌ام هستم.)

نکته: این فقط لیست کاملی از کاربردهای حرف اضافه "For" نیست

    •  

عبارات رایج با for:

  • for fun: برای تفریح/سرگرمی
  • for a while: برای مدتی کوتاه
  • for God’s sake: به خاطر خدا
  • for example: به عنوان مثال
  • for good: برای همیشه
  • for instance: برای نمونه
  • for once: برای یک بار
  • for the benefit of: به نفع
  • for real: واقعا
  • for sure: مطمئنا
  • for free: رایگان
  • for a lifetime: برای تمام عمر
  • for a reason: به دلیلی
  • for his sake: به خاطر او
  • for short: به طور خلاصه
  • for the rest of: برای بقیه
  • for a living: برای امرار معاش

 

 

http://mehfeel.net/mehfeel/blogs/post/9326

https://telegra.ph/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-For-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-01-23

https://tatschool.monoblog.ir/1402/11/26/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-For-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C

https://maryam-training.loxblog.com/post/119

https://tatschool.gitbook.io/aamwzsh-gramr-w-karbrd-for-dr-zban-anglysy/

https://telescope.ac/https-tatschoolir/6p7d2tacrlwg00m60oyglm

https://medium.com/@tatschoolonline2020/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-for-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-9f8018003ab6

https://forum.majidonline.com/threads/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-for-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.242202/

https://scorize.com/forum/question/Qu80205/

http://maryam-training.loxblog.com/post/107

https://omigo.ir/post/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-For-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-an34

https://javabyab.com/41550/for

https://ielts-modern.yektablog.net/Post/94/Teaching-grammar-and-the-use-of-For-in-English.html

https://mhd-reyhan.niloblog.com/p/111/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-For-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C

https://mary20222.monoblog.ir/post-113.html

https://new-new.farsiblog.com/1402/10/18/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-For-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C/

https://azizi98.farsiblog.net/Post/28/Teaching-grammar-and-the-use-of-For-in-English.html

https://learn-english-tat.blogsky.com/1402/10/18/post-29/%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1-%d9%88-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af-For-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%db%8c%d8%b3%db%8c

http://mohammadjavad2020.parsiblog.com/Posts/29/%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4+%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1+%d9%88+%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af+For+%d8%af%d8%b1+%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86+%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%8a/

http://tatschool.blogfa.com/post/88

روبیکا

https://ble.ir/tat_school/9547269452920556/1717643518658

https://qr.ae/psVwxF

https://mastodon.social/@bahartat2/112567489671143427

https://www.flickr.com/photos/200657273@N04/53772740308/in/dateposted-public/

https://english-man.blog.ir/1402/12/08/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-For-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C

https://learning-ielts2023.blogspot.com/2024/02/for.html

https://qr.ae/psT3vH

http://matselect.rozblog.com/post/97

https://mastodon.social/@tatschool/112002950565129588