بایگانی خرداد ۱۴۰۳ :: مترجمان حرفه ای

۵۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

javad mohamadesfand
۰۷ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۴۵
۰ ۰
۰ نظر

آموزش گرامر صفات مفعولی در انگلیسی

کاربرد صفات مفعولی (Past Participle Adjectives) در انگلیسی:

صفات مفعولی دو نوع دارند:

صفات وجه وصفی مضارع: با اضافه کردن ing- به فعل ساخته می‌شوند.
صفات وجه وصفی ماضی: با اضافه کردن ed- یا d- به فعل ساخته می‌شوند. (در برخی افعال بی‌قاعده با اضافه کردن -en/-et/-n/… ساخته می‌شوند.)

کاربرد:

قبل از اسم یا ضمیر قرار می‌گیرند و اطلاعاتی درباره‌ ی آن می‌دهند.

نکات:

تمام صفات مفعولی از فعل ساخته نمی‌شوند.
برخی از آنها از اسم + ed ساخته می‌شوند.

مثال:

صفات وجه وصفی مضارع: He is laughing. (او در حال خندیدن است.)
صفات وجه وصفی ماضی: The book is closed. (کتاب بسته شده است.)
استثنا: She is a talented student. (او دانش‌آموز بااستعدادی است.) (talented از اسم talent + ed ساخته شده است.)

استفاده از وجه وصفی ماضی در انگلیسی:

کاربردها:

ساخت صفت (با استفاده از ساختار افعال مجهول)
ساخت اشکال مختلف افعال کامل

ساخت صفت مفعولی:

اضافه کردن -ed/-d به افعال با قاعده و -en/-en/-t/… به افعال بی‌قاعده
برای توصیف اسم یا عبارت کامل و بیان چگونگی یا زمان وقوع رویداد
فقط برای انسان‌ها (نه اشیاء) و برای بیان احساسات آنها
توجه: I’m boring با I’m bored متفاوت است.

نقش صفت مفعولی:

فعلی: He excited us (او ما را هیجان‌زده کرد)
اسمی: Her talents are admirable (استعدادهای او ستودنی است)

نکات:

صفات مفعولی اغلب از نظر معنایی با افعال مشابه هستند.
برخی از صفات مفعولی هرگز به عنوان فعل استفاده نمی‌شوند (مثل: painted, closed, broken).

جایگاه صفت مفعولی در جمله:

دو جایگاه اصلی:

پیش از اسم: صفت قبل از اسم یا ضمیر می‌آید و آن را توصیف می‌کند. این رایج‌ترین جایگاه است.

مثال: Behave like a grown woman. (مانند یک خانم بالغ رفتار کن.)

پس از اسم: صفت بعد از اسم یا ضمیر می‌آید و آن را توصیف می‌کند.

مثال: There are many words unspoken. (حرف‌های ناگفته زیادی وجود دارد.)

موارد دیگر:

بعد از فعل ربطی:
مثال: Everyone gets confused after listening to your speeches. (همه بعد از گوش دادن به سخنرانی‌های تو گیج می‌شوند.)
بعد از فعل حالتی:
مثال: He feels tired. (او خسته است.)

استفاده از صفات مفعولی:

صفات مفعولی مرکب:

از ترکیب یک صفت مفعولی با یک اسم یا صفت دیگر ساخته می‌شوند.
با خط ربط (-) از هم جدا می‌شوند.
مانند صفت مفعولی معمولی عمل می‌کنند.

مثال:

She is a self-made girl. (او یک دختر خودساخته است.)
If meat-fed animals stay in a cage, they will die sooner. (اگر حیوانات گوشت‌خوار در قفس بمانند، زودتر می‌میرند.)

صفات مفعولی به عنوان صفات تفضیلی و عالی:

می‌توان از آنها با کلماتی مانند less, more, least و most برای ساخت صفات تفضیلی و عالی استفاده کرد.

مثال:

I’m less interested in science-fiction genre than drama genre. (من به ژانر علمی-تخیلی کمتر از ژانر درام علاقه‌مند هستم.)
The sewing machine is the least used equipment in every house. (چرخ خیاطی کم‌استفاده‌ترین وسیله در هر خانه است.)

نکته:

ساختار نوشتاری برخی صفات مفعولی در انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی متفاوت است.

مثال:

انگلیسی بریتانیایی: labelled (برچسب‌زده شده)
انگلیسی آمریکایی: labeled (برچسب‌زده شده)

کاربرد گروه‌ های وصفی:

گروه وصفی چیست؟

گروهی از کلمات که با یک وجه وصفی شروع می‌شود و اسم یا ضمیری در جمله اصلی را توصیف می‌کند.

نکات:

اگر در ابتدای جمله باشد، بعد از آن ویرگول می‌آید.
اگر در وسط جمله باشد، قبل و بعد از آن ویرگول می‌آید (مگر اینکه حاوی اطلاعات مهمی باشد).
برای وضوح، اسم را بلافاصله بعد از گروه وصفی قرار دهید.

مثال‌ها:

ابتدای جمله: Surrounded by many people, the little girl fainted. (دختر بچه در حالی که افراد زیادی دورش بودند، از حال رفت.)
وسط جمله: My classmates, amused by my jokes, applauded me. (همکلاسی‌هایم که با شوخی‌های من سرگرم شده بودند، مرا تشویق کردند.)
اطلاعات مهم: Classes canceled due to the sport competitions will have compensated. (کلاس‌های لغو شده به دلیل مسابقات ورزشی جبران خواهند شد.)
وضوح: Surrounded by many police officers, the thief gave up the gun. (دزد که در محاصره افسران پلیس زیادی بود، اسلحه را تسلیم کرد.)

ساخت وجه وصفی کامل به عنوان یکی از گروه‌ های وصفی

این نوع وجه وصفی با اسم فاعلی having شروع می‌ شود و بلافاصله بعد از آن اسم مفعولی قرار می‌ گیرد. زمانی که می‌ خواهیم بگویم یکی اتفاق قبل از اتفاقی دیگر رخ داده است و … از آن استفاده می‌ کنیم.

Having used this juicer before, I taught them how to use.

چون قبلا از این آبمیوه گیر استفاده کرده بودم، به آنها طریقه‌ ی استفاده را آموزش دادم.

در این جمله دو نوع وجه وصفی وجود دارد: وجه وصفی مضارع having و وجه وصفی ماضی used.

نحوه ساخت انواع افعال کامل با استفاده از وجه وصفی ماضی:

افعال کامل با استفاده از وجه وصفی ماضی و فعل کمکی "have" ساخته می‌شوند.

شش نوع فعل کامل:

ماضی کامل: برای بیان کاری که قبل از کار دیگر در گذشته انجام شده است.

مثال: When Ella went to the café, she saw that her friends had arrived there sooner. (وقتی الا به کافه رفت، دید که دوستانش زودتر به آنجا رسیده بودند.)

حال کامل: برای بیان کاری که در گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد.

مثال: I have decided to give up my mobile phone for a while month. (من تصمیم گرفته‌ام که یک ماه کامل موبایلم را کنار بگذارم.)

آینده کامل: برای بیان کاری که تا زمان مشخصی در آینده تمام می‌شود.

مثال: I will have cooked the dinner by the time my husband arrives. (تا زمانی که همسرم برسد شام را پخته‌ام.)

ماضی کامل استمراری: برای بیان کاری که در گذشته شروع شده و تا زمان شروع کار دیگری ادامه داشته است.

مثال: We had been swimming. (ما شنا می‌کردیم.)

حال کامل استمراری: برای بیان کاری که در گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد یا تاثیری بر حال گذاشته است.

مثال: I have been cooking. (من غذا پخته‌ام.)

آینده کامل استمراری: برای بیان کاری که از زمان گذشته شروع شده و تا زمان مشخصی در آینده ادامه دارد.

مثال: I will have been fasting for 8 days tomorrow. (تا فردا 8 روز است که روزه‌ام.)

ساخت صفت مفعولی در زبان انگلیسی:

افعال با قاعده:

به فعل ed اضافه کنید.
اگر فعل به صورت "صامت-مصوت-صامت" ختم شود، قبل از ed، حرف آخر را دو برابر کنید.
استثنا: برای w, x, y، حرف آخر را دو برابر نکنید.

افعال چند بخشی:

اگر بر بخش آخر (با ساختار "صامت-مصوت-صامت") تاکید شود، حرف آخر را دو برابر کنید و ed اضافه کنید.
اگر بر بخش اول تاکید شود، فقط ed اضافه کنید.

افعال ختم شده به e:

فقط d اضافه کنید.

افعال ختم شده به y:

y را به i تبدیل کنید و ed اضافه کنید.

افعال بی قاعده:

هیچ قاعده ی ثابتی وجود ندارد، باید به صورت جداگانه یاد گرفته شوند.

نکات:

صفت مفعولی برای توصیف اسم یا ضمیر به کار می‌رود.
صفت مفعولی معادل زمان گذشته ی فعل است.
لیستی از صفات مفعولی رایج در انگلیسی ارائه شده است.

مثال:

I was shocked when I saw the accident. (من وقتی تصادف را دیدم شوکه شدم.)
The tired workers went home. (کارگران خسته به خانه رفتند.)
The book was written by a famous author. (این کتاب توسط نویسنده ی معروفی نوشته شده است.)

javad mohamadesfand
۰۷ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۴۰
۰ ۰
۰ نظر

قید مکان در انگلیسی: لیست انواع Adverbs of Place

قید مکان کلماتی در زبان انگلیسی هستند که محل وقوع فعل را نشان می دهند.

انواع قید مکان:

مکان: محل دقیق وقوع فعل را نشان می دهد. (مثال: here, there, inside, outside)
مسافت: فاصله ی دو مکان یا شی را نشان می دهد. (مثال: near, far, away)
جهت: جهت حرکت یا قرارگیری را نشان می دهد. (مثال: up, down, north, south)

نکات:

قید مکان معمولا بعد از فعل اصلی یا در انتهای جمله می آید.
برخی از قیدهای مکان با اضافه کردن -ly به صفت ها ساخته می شوند. (مثال: quick -> quickly)
قید مکان نقش مهمی در ایجاد وضوح و clarity در جمله دارند.

مثال:

The book is on the table. (مکان)
She lives far from me. (مسافت)
The car went up the hill. (جهت)

جدول نمونه های قید مکان:

جهت	اینجا	آنجا
شمال	North	There
شرق	East	Outside
غرب	West	Inside
جنوب	South	Around
نزدیک	Near	Far
روبروی	In front of	Nearby
داخل	In	Close by
بیرون	Out	Behind
در امتداد	Along	Somewhere
کنار	Next to	Indoors

جایگاه قید مکان در گرامر انگلیسی:

دسته بندی:

از نظر ساختار دستوری:
- تک کلمه ای (مثال: here)
- عبارتی (مثال: in the park)
- بندی (مثال: where I was born)
نقش حرف اضافه:
- up, down, in, around, behind, above, after, along, below, by, in, out, opposite, past, under, across, between, beyond

نکات:

قید مکان معمولا بعد از فعل اصلی یا مفعول می آید.
در صورت وجود مفعول، قید مکان می تواند قبل یا بعد از آن قرار بگیرد.
برخی قیدهای مکان نقش حرف اضافه دارند.

مثال:

I saw Sara here. (تک کلمه ای)
I lost my wallet in the park. (عبارتی)
New York, where I was born, is not my favorite place anymore. (بندی)
Turn around! (نقش حرف اضافه)

تفاوت قید مکان و افعال چند قسمتی (phrasal verb):

تفاوت قطعی وجود ندارد:

برخی منابع: تمایز قید مکان و حرف اضافه بر اساس اینکه اسم بعد از آنها می آید یا نه را مطرح می کنند.
اشکال: مثال نقض وجود دارد (مانند جمله "Andrew moved toward the town").
نکته: "toward" در این جمله هم می تواند حرف اضافه باشد و هم بخشی از قید "toward the town".

نتیجه:

تمایز قید مکان و فعل چند قسمتی همیشه واضح و قطعی نیست.
درک معنای دقیق جمله و نقش کلمات در آن از طریق بررسی کل جمله و ngữ cảnh ضروری است.

نکات تکمیلی:

قید مکان: معمولا جهت، مکان یا موقعیت را نشان می دهد (مثال: here, there, inside).
فعل چند قسمتی: از یک فعل و یک یا دو ذره (حرف اضافه یا قید) تشکیل شده و معنای جدیدی ایجاد می کند (مثال: move in, take off).

در مثال "Andrew moved toward the town":

"toward" می تواند به عنوان قید مکان ("به سمت") یا بخشی از فعل چند قسمتی ("move toward" به معنی "نزدیک شدن") تفسیر شود.
معنای جمله و ngữ cảnh جمله برای تعیین نقش دقیق "toward" ضروری است.

دسته بندی قید مکان از نظر کاربرد و معنا:

قید مکان نامشخص:

جایی: Somewhere
هرجا: Anywhere
همه جا: Everywhere
هیچ کجا: Nowhere
جای دیگر: Elsewhere

قید جهت:

به سمت بالا: Upward
به سمت پایین: Downward
به سمت جلو: Forward
به سمت عقب: Backward
به سمت: Towards
به سمت داخل: Inward
به سمت خارج: Outward
به سمت شمال: Northward
به سمت جنوب: Southward

قید جهت ساده:

بالا: Up
پایین: Down
جنوب: South
شرق: East
شمال: North
غرب: West
راست: Right
چپ: Left

قید فاصله:

نزدیک: Near
دور: Far
نزدیک: Close
اطراف: Around

قید مکان نسبی:

زیر: Below
روبروی: In front of
پشت: Behind
از میان: Through
روی: On top of
زیر: Beneath
زیر: Under
بیرون: Outside
داخل: Inside
اطراف: Around
بالا: Above
خیلی دور: Far away
نزدیک: Nearby
نزدیک: Near
زیر: Underneath
داخل: In
بیرون: Out
روی: Over

مثال:

کیف پولم را در این پارک گم کردم. (قید مکان مشخص)
او باید جایی نزدیک خانه باشد. (قید مکان نامشخص)
به سمت چپ بچرخ! (قید جهت)
ما به سمت شرق راندیم. (قید جهت)
کاغذ زیر کتاب است. (قید مکان نسبی)

نکات مهم درباره قید مکان:

ترتیب:

اگر در جمله هم قید زمان و هم قید مکان داشته باشیم، ابتدا قید مکان و سپس قید زمان می‌آید.

تاکید:

اگر قید مکان در جایی غیر از جایگاه عادی خود بیاید، روی آن تاکید وجود دارد.

تفاوت there:

there به عنوان قید مکان در جایگاه فاعل نمی‌آید، اما there پوچ در جایگاه فاعل ساختاری ظاهر می‌شود.

موقعیت:

قید مکان در حالت عادی بعد از فعل و مفعول قرار می‌گیرد.

پرسش:

برای پرسش از قید مکان از Where استفاده می‌کنیم.

جمله:

قیدهای مکانی که به شکل جمله هستند، می‌توانند در جایگاه فاعل، مکمل فاعل و مفعول هم ظاهر شوند.

javad mohamadesfand
۰۶ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۳۱
۰ ۰
۰ نظر

کاربرد و تفاوت little و a little و few و a few در انگلیسی

گرامر Little, a little, few, a few

مقدمه:

در زبان انگلیسی، کلمات "little" و "a little" و همچنین "few" و "a few" برای اشاره به مقدار یا تعداد کم استفاده می شوند. با این حال، تفاوت های ظریفی بین این کلمات وجود دارد که دانستن آنها برای استفاده صحیح از آنها در جملات ضروری است.

در این آموزش، به بررسی کامل کاربرد و تفاوت های این کلمات می پردازیم.

1. Little و a little:

Little:
- "Little" به عنوان صفت و قید استفاده می شود.
- به عنوان صفت، به معنی "کوچک" یا "ناچیز" است.
- به عنوان قید، به معنی "به مقدار کم" یا "به ندرت" است.

مثال ها:

صفت:
- She has a little sister. (او یک خواهر کوچک دارد.)
- The little boy was lost. (پسر کوچک گم شده بود.)
قید:
- I little knew what I was getting myself into. (من به سختی می دانستم که خودم را در چه دردسری می اندازم.)
- She little expected to see him there. (او به هیچ وجه انتظار دیدن او را در آنجا نداشت.)
A little:
- "A little" به عنوان صفت، قید و ضمیر استفاده می شود.
- به عنوان صفت، به معنی "مقدار کمی" یا "کمی" است.
- به عنوان قید، به معنی "به مقدار کمی" یا "کمی" است.
- به عنوان ضمیر، برای اشاره به مقدار کمی از چیزی استفاده می شود.

مثال ها:

صفت:
- I need a little more time. (به کمی زمان بیشتر نیاز دارم.)
- She added a little salt to the soup. (او کمی نمک به سوپ اضافه کرد.)
قید:
- I understand a little Spanish. (کمی اسپانیایی بلد هستم.)
- The car was a little dirty. (ماشین کمی کثیف بود.)
ضمیر:
- Can you give me a little of that cake? (می توانید کمی از آن کیک را به من بدهید؟)
- A little knowledge is a dangerous thing. (کمی دانش چیز خطرناکی است.)

2. Few و a few:

Few:
- "Few" به عنوان صفت و قید استفاده می شود.
- به عنوان صفت، به معنی "تعداد کمی" یا "تعداد کمیاب" است.
- به عنوان قید، به معنی "به ندرت" یا "به تعداد کم" است.

مثال ها:

صفت:
- Few people know the truth. (تعداد کمی حقیقت را می دانند.)
- There are few restaurants open late at night. (در اواخر شب رستوران های کمی باز هستند.)
قید:
- I go to the movies few times a year. (سالانه چند بار به سینما می روم.)
- She few suspected her true intentions. (تعداد کمی از نیت واقعی او سوء ظن داشتند.)
A few:
- "A few" به عنوان صفت و قید استفاده می شود.
- به عنوان صفت، به معنی "تعداد کمی" یا "تعداد محدودی" است.
- به عنوان قید، به معنی "تا حدی" یا "به تعداد کم" است.

مثال ها:

صفت:
- I have a few questions. (چند سوال دارم.)
- She gave me a few examples to follow. (او چند نمونه برای من ارائه داد تا دنبال کنم.)
قید:
- I'm a few minutes late. (چند دقیقه تأخیر دارم.)
- Wait a few minutes and the food will be ready. (چند دقیقه صبر کنید و غذا آماده می شود.)

3. نکات کلیدی:

از "little" و "a little" با اسامی غیرقابل شمارش استفاده می شود.
از "few" و "a few" با اسامی قابل شمارش استفاده می شود.
"A little" کمی رسمی تر از "little" است.
"A few" کمی رسمی تر از "few" است.

4. کاربرد بدون اسم:

می توان از "little" و "a little" و همچنین "few" و "a few" برای جایگزینی اسم استفاده کرد.
در موقعیت های غیر رسمی رایج تر هستند.

مثال ها:

Can you give me a little more information? (می توانید کمی اطلاعات بیشتر به من بدهید؟)
Few would disagree. (تعداد کمی مخالف هستند.)
I don't have much time. (زمان زیادی ندارم.)
I need a few more minutes. (به چند دقیقه دیگر نیاز دارم.)

5. A little of, a few of:

از "of" قبل از "a little" و "a few" برای استفاده با حروف تعریف، ضمایر اشاره، صفات ملکی و ضمایر استفاده می کنیم.

مثال ها:

I need a little of your help. (به کمی کمک شما نیاز دارم.)
I saw a few of the paintings in the museum. (چند تا از نقاشی ها را در موزه دیدم.)
Give me a little of that cake. (کمی از آن کیک را به من بده.)
I know a few of the people in my class. (چند نفر از افراد کلاسم را می شناسم.)

6. A little (قید):

از "a little" به عنوان قید نشان دهنده درجه به صورت رسمی تر از "a bit" استفاده می شود.

مثال ها:

She was a little upset. (او کمی ناراحت بود.)
I understand a little Spanish. (کمی اسپانیایی بلد هستم.)
The food was a little too salty. (غذا کمی شور بود.)

7. A little (با صفات، کمیت نماها و قیدها):

از "a little" قبل از صفت و قید برای توصیف میزان یا شدت آنها به صورت رسمی تر از "a bit" استفاده می کنیم.

مثال ها:

The food was a little too spicy for me. (غذا برای من کمی تند بود.)
I'm a little tired. (کمی خسته هستم.)
I'm a little bit late. (کمی دیر کردم.)

8. Little (صفت):

از "little" به عنوان صفت به معنی "کوچک" است.

مثال ها:

She has a little sister. (او یک خواهر کوچک دارد.)
I live in a little town. (من در یک شهر کوچک زندگی می کنم.)

9. تفاوت little و small:

"little" و "small" معانی مشابهی دارند.
ما از "small" فقط برای اشاره به اندازه استفاده می کنیم و از "little" برای اشاره به اندازه و نیز برای بیان یک احساس مثبت (مخصوصاً با کلماتی مانند زیبا، دوست داشتنی، شگفت انگیز) استفاده می کنیم.

مثال ها:

He's a small baby. (او یک بچه کوچک است.) (He's smaller than average.)
He's a lovely little baby. (او یک بچه کوچک دوست داشتنی است.) (He's lovely and small.)
There's a wonderful little café at the end of the street. (یک کافه کوچک فوق العاده در انتهای خیابان وجود دارد.)

10. نتیجه گیری:

درست استفاده از "little" و "a little" و همچنین "few" و "a few" در زبان انگلیسی می تواند چالش برانگیز باشد. با این حال، با درک تفاوت های ظریف بین این کلمات و نکات ارائه شده در این آموزش، می توانید از آنها با اطمینان بیشتری در جملات خود استفاده کنید.

11. استفاده در زبان انگلیسی محاوره ای:

در زبان انگلیسی محاوره ای، از "a little" به جای "little" و "a few" به جای "few" استفاده می شود.
همچنین از "a bit" به جای "a little" به عنوان قید استفاده می شود.

مثال ها:

I'm a little tired. (من کمی خسته هستم.) (زبان انگلیسی محاوره ای)
I'm a bit tired. (من کمی خسته هستم.) (زبان انگلیسی محاوره ای)
I need a few minutes. (به چند دقیقه نیاز دارم.) (زبان انگلیسی محاوره ای)
I need a bit of time. (به کمی زمان نیاز دارم.) (زبان انگلیسی محاوره ای)

12. اصطلاحات:

a little bit: به معنی "کمی" یا "تا حدی"
a little while: به معنی "مدتی کوتاه"
a few and far between: به معنی "تعداد کمی و با فاصله از هم"
not a little: به معنی "خیلی زیاد"
every little bit helps: به معنی "هر مقدار کم هم که باشد کمک می کند"

مثال ها:

I'm a little bit hungry. (کمی گرسنه هستم.)
I'll wait a little while longer. (مدتی دیگر صبر می کنم.)
Good friends are few and far between. (دوستان خوب تعداد کمی دارند و با فاصله از هم هستند.)
I was not a little surprised to see him there. (خیلی تعجب کردم که او را در آنجا دیدم.)
Every little bit helps, so please donate what you can. (هر مقدار کم هم که باشد کمک می کند، بنابراین لطفا هر چه می توانید کمک کنید.)

منتظرتاییداخباررسمی
https://virgool.io/@tatschool.ir/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-little-%D9%88-a-little-%D9%88-few-%D9%88-a-few-tdkbwh4qbh5t
http://tatschool.blogfa.com/post/31
https://medium.com/@tatschoolonline2020/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-little-%D9%88-a-little-%D9%88-few-%D9%88-a-few-dcc9a1548315
https://omigo.ir/post/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-little-%D9%88-a-little-%D9%88-few-%D9%88-a-few-ac0v
https://dribbble.com/shots/23171490--little-a-little-few-a-few
https://discord.com/channels/1008287341384831017/1008287341384831022/1180574327100424264
https://ielts-teacher.farsiblog.net/Post/38/The-use-and-difference-between-little-and-a-little-and-few-and-a-few.html
https://www.quora.com/profile/Tatonline-Tatschool/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-little-%D9%88-a-little-%D9%88-few-%D9%88-a-few
https://teletype.in/@tatschool/X606thr4soZ
https://principle-english.blog.ir/1402/09/11/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-little-%D9%88-a-little-%D9%88-few-%D9%88-a-few
https://forum.majidonline.com/threads/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-little-%D9%88-a-little-%D9%88-few-%D9%88-a-few-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.241901/
https://barnamenevis.org/showthread.php?577402-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-little-%D9%88-a-little-%D9%88-few-%D9%88-a-few-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C&p=2463322#post2463322
https://telescope.ac/https-tatschoolir/3t82p6ktftbglzvpmw7xj4

javad mohamadesfand
۰۶ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۲۶
۰ ۰
۰ نظر

آموزش گرامر ضمایر اشاره انگلیسی

ضمایر اشاره در زبان انگلیسی

ضمایر اشاره کلماتی هستند که برای اشاره به اشیاء یا اشخاص به کار می‌روند. آنها به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند:

نزدیک: برای اشاره به چیزهایی که به گوینده نزدیک هستند استفاده می‌شوند. این ضمایر شامل this (مفرد) و these (جمع) می‌شود.
دور: برای اشاره به چیزهایی که به گوینده دور هستند استفاده می‌شوند. این ضمایر شامل that (مفرد) و those (جمع) می‌شود.

مثال:

This is my book. (این کتاب من است.) (اشاره به کتابی که نزدیک به گوینده است.)
That is my car. (آن ماشین من است.) (اشاره به ماشینی که دور از گوینده است.)
These are my friends. (اینها دوستان من هستند.) (اشاره به گروهی از دوستان که نزدیک به گوینده هستند.)
Those are my cats. (آنها گربه‌های من هستند.) (اشاره به گروهی از گربه‌ها که دور از گوینده هستند.)

نکات:

ضمایر اشاره this و that با افعال مفرد و ضمایر اشاره these و those با افعال جمع به کار می‌روند.
از ضمایر اشاره می‌توان برای اشاره به چیزهایی که قبلاً به آنها اشاره شده است استفاده کرد. این کار باعث می‌شود جمله روان‌تر و خواناتر شود.
ضمایر اشاره می‌توانند به تنهایی یا با اسم به کار روند.

مثال:

I have a book. This is my favorite book. (من یک کتاب دارم. این کتاب مورد علاقه من است.)
These are the students I was telling you about. (اینها دانش‌آموزانی هستند که در مورد آنها صحبت می‌کردم.)

تفاوت ضمایر اشاره و صفات اشاره:

ضمایر اشاره:

به جای اسم یا عبارت به کار می‌روند.
به تنهایی می‌توان از آنها استفاده کرد.
برای نشان دادن تعداد و فاصله به کار می‌روند.
به زمان هم می‌توانند اشاره کنند.

صفات اشاره:

اسم را توصیف می‌کنند.
قبل از اسم می‌آیند.
به تنهایی نمی‌توان از آنها استفاده کرد.
برای نشان دادن تعداد و فاصله به کار می‌روند.
به زمان هم می‌توانند اشاره کنند.

مثال:

ضمیر اشاره: This is a book. (این یک کتاب است.)
صفत اشاره: This book is interesting. (این کتاب جالب است.)

نکات:

ضمایر اشاره عبارتند از: this, that, these, those.
صفات اشاره عبارتند از: this, that, these, those.
هر دو نوع کلمه می‌توانند برای اشاره به مفاهیم مفرد یا جمع به کار روند.
هر دو نوع کلمه می‌توانند برای اشاره به چیزهایی در نزدیکی گوینده یا شنونده یا چیزهایی در دوردست به کار روند.

استفاده از ضمایر اشاره برای بیان فاصله:

فاصله مکانی:

از ضمایر اشاره نزدیک برای اشاره به چیزهایی که در نزدیکی گوینده یا شنونده هستند استفاده می‌شود.
از ضمایر اشاره دور برای اشاره به چیزهایی که در فاصله دورتری از گوینده یا شنونده هستند استفاده می‌شود.

مثال:

نزدیک: This book is on my desk. (این کتاب روی میز من است.)
دور: That building is very tall. (آن ساختمان خیلی بلند است.)

فاصله زمانی:

از ضمایر اشاره نزدیک برای اشاره به زمان حال استفاده می‌شود.
از ضمایر اشاره دور برای اشاره به زمان گذشته یا آینده استفاده می‌شود.

مثال:

حال: I am reading this book right now. (من الان دارم این کتاب را می‌خوانم.)
گذشته: I read that book last week. (من آن کتاب را هفته گذشته خواندم.)
آینده: I will read those books soon. (من به زودی آن کتاب‌ها را خواهم خواند.)

فواصل انتزاعی:

از ضمایر اشاره می‌توان برای اشاره به مفاهیم انتزاعی مانند افکار، احساسات و ایده‌ها استفاده کرد.

مثال:

I don’t agree with this idea. (من با این ایده موافق نیستم.)
I like that theory. (من آن نظریه را دوست دارم.)

نکات:

ضمایر اشاره عبارتند از: this, that, these, those.
هر دو نوع کلمه می‌توانند برای اشاره به مفاهیم مفرد یا جمع به کار روند.
در زبان انگلیسی، زمان حال به عنوان زمان نزدیک و زمان گذشته و آینده به عنوان زمان دور در نظر گرفته می‌شود.

مرجع ضمیر:

اسم یا عبارتی است که ضمیر به آن اشاره دارد.
معمولا قبل از ضمیر می‌آید.
گاهی اوقات باید با توجه به بافت متن آن را تشخیص داد (antecedent implied)
در نوشتار آکادمیک، مهم است که مرجع را کاملاً روشن کنیم.

ضمایر اشاره:

this، that، these، those
برای اشاره به افراد یا اشیاء استفاده می‌شوند.
this و that مفرد هستند، these و those جمع.
this و those به چیزهای نزدیک اشاره می‌کنند، that و those به چیزهای دور.

ضمایر ربطی:

that
برای افزودن اطلاعات بیشتر به اسم پیشین استفاده می‌شود.

پیوند تابعی:

that
جمله فرعی را به جمله اصلی متصل می‌کند.

تفاوت ضمایر اشاره، صفات اشاره و قیدهای اشاره:

ضمایر اشاره به افراد یا اشیاء اشاره می‌کنند.
صفات اشاره قبل از اسم می‌آیند و آن را توصیف می‌کنند.
قیدهای اشاره قبل از صفت یا قید می‌آیند و آنها را توصیف می‌کنند.

کاربردهای ضمایر اشاره:

معرفی افراد
اشاره به چیزهایی که قبلاً به آنها اشاره شده است
برای تأکید
برای مقایسه
برای نشان دادن مکان

مثال‌ها:

This is my book. (This اشاره به کتابی دارد که در دست گوینده است.)
That was a great movie. (That اشاره به فیلمی دارد که قبلاً به آن اشاره شده است.)
These are my friends. (These اشاره به گروهی از دوستان دارد که در نزدیکی گوینده هستند.)
Those are mountains. (Those اشاره به کوه‌هایی دارد که در دوردست هستند.)
I like this car better than that car. (This و that برای مقایسه دو ماشین استفاده می‌شوند.)
Come here. (Here یک قید اشاره است که به مکان گوینده اشاره می‌کند.)

javad mohamadesfand
۰۶ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۲۱
۰ ۰
۰ نظر

کاربرد ها و تفاوت much و many در گرامر زبان انگلیسی

تفاوت های much و many:

نکته کلیدی: از much با اسماء غیرقابل شمارش مفرد و از many با اسماء قابل شمارش جمع استفاده می شود.

کاربرد much:

بعد از much اسماء غیرقابل شمارش مفرد می آید.
از فعل مفرد بعد از much یا قبل از آن در صورت نیاز استفاده می شود.
مثال:
- I don't eat much chocolate. (من زیاد شکلات نمی خورم.)
- There is much pollution in the city. (در شهر آلودگی زیادی وجود دارد.)

کاربرد many:

بعد از many اسماء قابل شمارش جمع می آید.
از فعل جمع بعد از many یا قبل از آن در صورت نیاز استفاده می شود.
مثال:
- I have many books. (من کتاب های زیادی دارم.)
- There are many people in the line. (افراد زیادی در صف هستند.)

نکات اضافی:

در جملات منفی و سوالی می توان از not much و not many استفاده کرد.
a few و a little معادل much و many هستند اما برای اشاره به مقدار کم استفاده می شوند.
plenty of و a lot of معادل much و many هستند اما به طور غیررسمی استفاده می شوند.

نقش‌های گرامری Many و Much

Many

به عنوان صفت شمارشی: برای نشان دادن تعداد زیادی از چیزهای قابل شمارش استفاده می‌شود.
قبل از اسم‌های جمع قابل شمارش می‌آید.
معمولاً بعد از حروف تعریف یا صفات اشاره می‌آید.

مثال‌ها:

There are many books on the shelf. (روی قفسه کتاب‌های زیادی وجود دارد.)
I have seen many beautiful places in my travels. (در سفرهایم مکان‌های زیبایی زیادی دیده‌ام.)
She has many friends. (او دوستان زیادی دارد.)

Much

به عنوان قید: برای نشان دادن مقدار یا درجه زیاد استفاده می‌شود.
قبل از صفت‌ها، قیدها و فعل‌ها می‌آید.
می‌تواند با عباراتی مانند "too" و "so" استفاده شود.

مثال‌ها:

I don’t have much time. (من وقت زیادی ندارم.)
She speaks much faster than me. (او خیلی سریعتر از من صحبت می‌کند.)
I am much happier now than I was before. (من الان خیلی شادتر از قبل هستم.)

شباهت های Many و Much

نقش: هر دو Many و Much کمیت نما هستند که برای نشان دادن مقدار یا تعداد چیزی استفاده می شوند.

کاربرد:

جملات منفی و سوالی: در موقعیت های غیر رسمی، Many و Much معمولاً در جملات منفی و سوالی استفاده می شوند.
جملات خبری: در زبان رسمی، می توان از آنها در جملات خبری نیز استفاده کرد.
غیررسمی: در انگلیسی گفتاری، Many و Much را می توان در هر نوع جمله ای استفاده کرد.

معادل ها:

جایگزین های Many در جملات مثبت غیررسمی عبارتند از: a lot of / plenty of / lots of
جایگزین های Much در جملات مثبت غیررسمی عبارتند از: a lot of / plenty of

نکات:

Many با اسماء قابل شمارش جمع استفاده می شود.
Much با اسماء غیرقابل شمارش استفاده می شود.
More شکل تفضیلی Many و Much است.
Most شکل عالی Many و Much است.
Not many را می توان با a few و Not much را می توان با a little جایگزین کرد.
How many برای پرسیدن در مورد تعداد اسماء قابل شمارش استفاده می شود.
How much برای پرسیدن در مورد مقدار اسماء غیرقابل شمارش استفاده می شود.

مثال ها:

Many students are attending the conference. (بسیاری از دانش آموزان در کنفرانس شرکت می کنند.)
We didn't hear much about the new product. (ما چیز زیادی در مورد محصول جدید نشنیدیم.)
I have many books on my shelf. (من کتاب های زیادی روی قفسه ام دارم.)
Do you have much money in your account? (چقدر پول در حسابتان دارید؟)
I would like to buy a few apples. (من می خواهم چند سیب بخرم.)
There is a little milk left in the fridge. (کمی شیر در یخچال باقی مانده است.)
How many people live in New York City? (چند نفر در شهر نیویورک زندگی می کنند؟)
How much does the car cost? (قیمت ماشین چقدر است؟)

استفاده از Many و Much در زبان انگلیسی

Many برای اسماء قابل شمارش و Much برای اسماء غیرقابل شمارش استفاده می شود.

در جملات منفی و سوالی: در موقعیت های غیر رسمی رایج است. در موقعیت های رسمی می توان از آنها در جملات خبری نیز استفاده کرد.
در جملات مثبت غیررسمی: می توان از "a lot of / plenty of / lots of" به جای "many" و "much" استفاده کرد.

نقش های گرامری Many و Much:

کمیت نما: قبل از اسم ها برای نشان دادن تعداد استفاده می شود.
ضمیر: به تنهایی بدون اسم استفاده می شود، به خصوص زمانی که مشخص است در مورد چه چیزی صحبت می کنیم.

صفت تفضیلی و عالی:

More: برای "many" و "much" استفاده می شود و نشان دهنده مقایسه بین دو چیز است.
Most: برای "many" و "much" استفاده می شود و نشان دهنده بیشترین مقدار در بین بیش از دو چیز است.

نکات:

Not Many/Much: می توان از "a few" به جای "not many" و "a little" به جای "not much" استفاده کرد.
How Many/Much: برای پرسیدن در مورد کمیت چیزی استفاده می شود. "How much" با اسماء غیرقابل شمارش و "How many" با اسماء قابل شمارش استفاده می شود.

مثال ها:

Many: I have many books. (من کتاب های زیادی دارم.)
Much: There is much water in the ocean. (آب زیادی در اقیانوس وجود دارد.)
More: I have more pencils than you. (من مداد بیشتری نسبت به تو دارم.)
Most: She is the most intelligent person I know. (او باهوش ترین فردی است که می شناسم.)
Not Many: I don't have many friends. (من دوستان زیادی ندارم.)
A Little: I need a little more sugar in my coffee. (من به قهوه ام کمی شکر بیشتر نیاز دارم.)
How Many: How many students are there in your class? (چند دانش آموز در کلاس شما هستند؟)
How Much: How much does that cost? (قیمت آن چقدر است؟)

javad mohamadesfand
۰۶ خرداد ۰۳ ، ۰۸:۵۵
۰ ۰
۰ نظر

اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش در انگلیسی

اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش در زبان انگلیسی

اسامی قابل شمارش (Countable Nouns):

اسامی هستند که موجودات مجزا و قابل تفکیک را نام می برند.
می توان آنها را شمرد و برای آنها از اعداد استفاده کرد.
دارای مفرد و جمع هستند.
معمولاً با حروف تعریف a/an یا the در جمله استفاده می شوند (البته در برخی موارد بدون حرف تعریف هم می آیند).
می توانند ظرف مخصوص داشته باشند.

مثال:

مفرد: سیب (apple)، کتاب (book)، میز (table)
جمع: سیب ها (apples)، کتاب ها (books)، میزها (tables)

نکات:

برخی از اسامی قابل شمارش می توانند به صورت جمعی استفاده شوند و معنای آنها مقداری از آن چیز باشد.
به عنوان مثال: "Milk is good for your health." (شیر برای سلامتی شما مفید است.) در این جمله، "milk" به عنوان یک ماده ی غیرقابل شمارش در نظر گرفته شده و به معنای "مقداری شیر" است.
برخی از اسامی قابل شمارش فقط در حالت جمع استفاده می شوند.
به عنوان مثال: "Scissors are on the table." (قیچی روی میز است.)

اسامی غیرقابل شمارش (Uncountable Nouns):

اسامی هستند که موجودات غیرقابل تفکیک را نام می برند.
نمی توان آنها را شمرد و برای آنها از اعداد استفاده کرد.
فقط مفرد هستند (جمع بسته نمی شوند).
معمولاً بدون حرف تعریف در جمله استفاده می شوند.
ظرف مخصوص ندارند.

مثال:

آب (water)، هوا (air)، عشق (love)، دانش (knowledge)

نکات:

برخی از اسامی غیرقابل شمارش می توانند به صورت قابل شمارش استفاده شوند، زمانی که منظور ما واحد یا نمونه ای از آن چیز باشد.
به عنوان مثال: "I need two glasses of water." (من به دو لیوان آب نیاز دارم.) در این جمله، "water" به عنوان یک اسم قابل شمارش در نظر گرفته شده و به معنای "دو واحد آب" (یعنی دو لیوان آب) است.
برخی از اسامی غیرقابل شمارش فقط در حالت مفرد استفاده می شوند، حتی زمانی که منظور ما مقداری از آن چیز باشد.
به عنوان مثال: "I would like some advice." (من می خواهم کمی نصیحت بگیرم.)

اسامی قابل شمارش (Countable Nouns):

اشیاء: سیب (apple)، کتاب (book)، میز (table)، صندلی (chair)، ماشین (car)، خانه (house)
افراد: مرد (man)، زن (woman)، کودک (child)، معلم (teacher)، دکتر (doctor)، دوست (friend)
حیوانات: سگ (dog)، گربه (cat)، اسب (horse)، پرنده (bird)، ماهی (fish)
مکان ها: شهر (city)، کشور (country)، روستا (village)، خیابان (street)، پارک (park)، ساحل (beach)
زمان: روز (day)، هفته (week)، ماه (month)، سال (year)، ساعت (hour)، دقیقه (minute)
ایده ها: فکر (thought)، احساس (feeling)، نظر (opinion)، سوال (question)، مشکل (problem)، راه حل (solution)

اسامی غیرقابل شمارش (Uncountable Nouns):

مواد: آب (water)، هوا (air)، شیر (milk)، شکر (sugar)، برنج (rice)، قهوه (coffee)
اطلاعات: دانش (knowledge)، اخبار (news)، اطلاعات (information)، شایعات (rumors)
ویژگی های شخصی: شخصیت (character)، هوش (intelligence)، شجاعت (courage)
احساسات: عشق (love)، نفرت (hate)، شادی (happiness)، غم (sadness)
زمان: زمان (time)، تاریخ (history)، عصر (era)، دهه (decade)
مکان: کشور (country)، شهر (city)، خیابان (street)، ساختمان (building)
بازی ها و فعالیت ها: ورزش (sport)، شطرنج (chess)، شنا (swimming)، پیاده روی (walking)
مواد غذایی: گوشت (meat)، پنیر (cheese)، کره (butter)، میوه (fruit)
بیماری ها: سرماخوردگی (cold)، آنفولانزا (flu)، ایدز (AIDS)، سرطان (cancer)
زبان ها: انگلیسی (English)، فارسی (Persian)، فرانسوی (French)، چینی (Chinese)

عبارت های قابل شمارش برای اسم های غیرقابل شمارش در انگلیسی:

گاهی اوقات می توانیم از اسامی قابل شمارش برای اشاره به نمونه های خاص یک اسم غیرقابل شمارش استفاده کنیم.
- مثال: I will buy 4 suitcases for my journeys. (من برای سفرهایم 4 چمدان می خرم.)
برخی از اسم ها معانی قابل شمارش و غیرقابل شمارش جداگانه دارند.
- مثال: I need a new iron (اتو) because ours is broken. (اتویمان خراب شده و به یک اتوی جدید نیاز دارم.) People think that forks and spoons are made of iron, but they're not. (مردم فکر می کنند قاشق و چنگال از آهن ساخته شده اند، اما اینطور نیست.)
برخی از اسم های انتزاعی می توانند هم به صورت قابل شمارش و هم غیرقابل شمارش استفاده شوند.
- مثال: My best friend is studying medicine in Russia. She has a very expensive education. (بهترین دوستم در حال تحصیل پزشکی در روسیه است. تحصیلات او بسیار گران است.) Education in Iran won't have a good future. (تحصیل در ایران آینده ی خوبی نخواهد داشت.)

تفاوت بین اسم های جمعی (collective nouns) و اسم‌های غیرقابل شمارش (uncountable nouns):

اسم های جمعی:

به گروهی از افراد، حیوانات یا اشیاء به عنوان یک واحد اشاره می کنند.
قابل شمارش هستند و می توان از حروف تعریف a/an قبل از آنها استفاده کرد.
می توانند در حالت مفرد یا جمع باشند.

مثال ها:

تیم (team)
خانواده (family)
دسته (bunch)
گروه (group)
ارکستر (orchestra)

اسم‌های غیرقابل شمارش:

به موادی، مفاهیمی یا اشیایی اشاره می کنند که به طور کلی در نظر گرفته می شوند و به عنوان واحدهای مجزا شمرده نمی شوند.
غیرقابل شمارش هستند و نمی توان از حروف تعریف a/an قبل از آنها استفاده کرد.
فقط در حالت مفرد هستند.

مثال ها:

آب (water)
پول (money)
اطلاعات (information)
زمان (time)
مبلمان (furniture)

نکات کلیدی:

برخی از اسم ها می توانند هم به عنوان اسم جمعی و هم به عنوان اسم غیرقابل شمارش استفاده شوند. معنی آنها با توجه به نحوه استفاده از آنها تغییر می کند. به عنوان مثال، "furniture" می تواند به مجموعه ای از قطعات مبلمان (اسم جمعی) یا به مفهوم کلی مبلمان (اسم غیرقابل شمارش) اشاره کند.
از اسم های جمعی برای اشاره به نمونه های خاص یک اسم غیرقابل شمارش استفاده می شود. به عنوان مثال، "I will buy 4 suitcases for my travels" (من برای سفرهایم 4 چمدان می خرم).
تفکیک کننده ها ("a cup of", "a bag of", etc.) با اسم های قابل شمارش و غیرقابل شمارش برای اشاره به "مقدار یا تعدادی" از چیزی استفاده می شوند.

استفاده از کمیت کننده ها (Quantifiers) با اسم های قابل شمارش و غیرقابل شمارش در انگلیسی:

اسم های قابل شمارش:

a/an: برای اشاره به یک اسم خاص از یک نوع خاص استفاده می شود. (مثال: There is a cat on the table.)
several: برای اشاره به تعداد کمی از چیزی استفاده می شود. (مثال: I saw several people at the park.)
few: برای اشاره به تعداد خیلی کم از چیزی استفاده می شود. (مثال: There are few students in the class today.)
a few: برای اشاره به تعداد کمی از چیزی که کمتر از حد انتظار است استفاده می شود. (مثال: I thought there would be more people, but there were only a few.)
many: برای اشاره به تعداد زیاد از چیزی استفاده می شود. (مثال: I have many books.)
not many: برای اشاره به تعداد زیاد از چیزی در جملات منفی استفاده می شود. (مثال: There are not many cars on the road today.)

اسم های غیرقابل شمارش:

little: برای اشاره به مقدار کم از چیزی استفاده می شود. (مثال: I have little time.)
a little: برای اشاره به مقدار کم از چیزی که کمتر از حد انتظار است استفاده می شود. (مثال: I could use a little more help.)
much: برای اشاره به مقدار زیاد از چیزی استفاده می شود. (مثال: I need much more money.)
not much: برای اشاره به مقدار زیاد از چیزی در جملات منفی استفاده می شود. (مثال: There is not much milk left in the fridge.)
a bit of: برای اشاره به مقدار کمی از چیزی به طور غیررسمی استفاده می شود. (مثال: I could use a bit of sugar in my coffee.)
a great deal of: برای اشاره به مقدار بسیار زیاد از چیزی استفاده می شود. (مثال: She has a great deal of experience.)

نکات:

some: برای اشاره به مقداری نامشخص از چیزی قابل شمارش یا غیرقابل شمارش استفاده می شود. (مثال: Do you have some change? / Can I have some water?)
any: برای اشاره به هر مقداری از چیزی قابل شمارش یا غیرقابل شمارش در جملات سوالی یا منفی استفاده می شود. (مثال: Do you have any questions? / I don't have any money.)
enough: برای اشاره به مقدار کافی از چیزی استفاده می شود. (مثال: I have enough food for dinner.)
the: برای اشاره به چیزی خاص یا یگانه استفاده می شود. (مثال: Where is the book I gave you?)
no: برای اشاره به عدم وجود چیزی استفاده می شود. (مثال: I have no time.)
a lot of (lots of): برای اشاره به مقدار زیاد از چیزی قابل شمارش یا غیرقابل شمارش به طور غیررسمی استفاده می شود. (مثال: There are a lot of people at the party. / I have lots of work to do.)
plenty of: برای اشاره به مقدار زیاد و کافی از چیزی استفاده می شود. (مثال: We have plenty of food for everyone.)

javad mohamadesfand
۰۶ خرداد ۰۳ ، ۰۸:۵۰
۰ ۰
۰ نظر

ضمایر مالکیت در انگلیسی (possessive pronouns)

ضمایر ملکی در انگلیسی:

تعریف: ضمایر ملکی کلماتی هستند که برای نشان دادن مالکیت چیزی یا کسی به کار برده می‌شوند.
انواع: 7 نوع ضمیر ملکی در انگلیسی وجود دارد: mine, yours, his, hers, its, ours, and theirs.
کاربرد: ضمایر ملکی جایگزین اسم می‌شوند تا نشان دهند چه چیزی به چه کسی تعلق دارد.
تفاوت با صفات ملکی: صفات ملکی قبل از اسم می‌آیند و ضمایر ملکی جایگزین اسم می‌شوند.

مثال:

با صفت ملکی: This is my book. (این کتاب من است.)
با ضمیر ملکی: The book is mine. (کتاب مال من است.)

نکات:

از ضمیر ملکی "it" فقط برای اشیاء و حیوانات استفاده می‌شود، نه برای انسان‌ها.
برای مفرد سوم شخص مفرد، از "his" برای مذکر و "hers" برای مؤنث استفاده می‌شود.
برای جمع، از "ours" برای ما و "theirs" برای آنها استفاده می‌شود.

گرامر ضمایر ملکی انگلیسی

ضمایر ملکی کلماتی هستند که برای نشان دادن مالکیت چیزی یا کسی به کار برده می‌شوند.

انواع:

mine: مال من
yours: مال تو / شما
his: مال او (مذکر)
hers: مال او (مؤنث)
its: مال آن (اشیاء و حیوانات)
ours: مال ما
theirs: مال آنها

کاربرد:

ضمایر ملکی جایگزین اسم می‌شوند تا نشان دهند چه چیزی به چه کسی تعلق دارد.
از ضمایر ملکی برای تأکید بیشتر بر مالکیت استفاده می‌شود.
ضمایر ملکی برای جلوگیری از تکرار اسم به کار می‌روند.

تفاوت با صفات ملکی:

صفات ملکی قبل از اسم می‌آیند، در حالی که ضمایر ملکی جایگزین اسم می‌شوند.

نکات:

از ضمیر ملکی "it" فقط برای اشیاء و حیوانات استفاده می‌شود، نه برای انسان‌ها.
برای مفرد سوم شخص مفرد، از "his" برای مذکر و "hers" برای مؤنث استفاده می‌شود.
برای جمع، از "ours" برای ما و "theirs" برای آنها استفاده می‌شود.
هنگام استفاده از ضمایر ملکی نیازی به استفاده از article (a, an, the) نیست.
استفاده از "mines" به جای "mine" غلط است.
استفاده از "I's" به جای "my" غلط است.
به جای "its" می‌توان از صفت ملکی "its" استفاده کرد.

مثال‌ها:

با صفت ملکی: This is my book. (این کتاب من است.)
با ضمیر ملکی: The book is mine. (کتاب مال من است.)
تأکید بر مالکیت: This is my book, not yours. (این کتاب من است، نه تو.)
جلوگیری از تکرار: I have a cat. Its name is Mittens. (من یک گربه دارم. اسمش میتنس است.)

کاربرد ضمایر ملکی در انگلیسی:

ضمایر ملکی کلماتی هستند که برای نشان دادن مالکیت یا تعلق استفاده می شوند.

وظایف اصلی:

بیان مالکیت:
- This is my book. (این کتاب من است.)
- Those jeans are his. (آن جین ها مال او هستند.)
جلوگیری از تکرار:
- I saw John and his dog. (من جان و سگش را دیدم.)
- The girls took their hats and left. (دخترها کلاه هایشان را برداشتند و رفتند.)

جایگاه ضمایر ملکی:

فاعل: I wrote your homework. (من تکلیف تو را نوشتم.)
مفعول: Do you like my painting? (آیا نقاشی من را دوست داری؟)
مرجع ضمیر: My cat is fluffy. Its fur is very soft. (گربه من پشمالو است. پوستش خیلی نرم است.)

S مالکیت:

برای نشان دادن مالکیت با اضافه کردن ('s) به اسم استفاده می شود.
This is John's book. (این کتاب جان است.)
The cat's tail is long. (دم گربه بلند است.)

نکات:

هنگامی که نام به 's' ختم می شود، می توان از ('s) یا فقط (') استفاده کرد.
- James' book or James's book
برای جمع مالکیت، فقط ('s) اضافه کنید.
- The children's toys (اسباب بازی های بچه ها).
هنگامی که چند مالک وجود دارد، از (’s) برای هر مالک استفاده کنید.
- Sarah and John's house (خانه سارا و جان)

گرامر S مالکیت:

ضمایر ملکی باید با مرجع ضمیر در تعداد، جنسیت و شخص مطابقت داشته باشند.
- The dog wagged its tail. (سگ دمش را تکان داد.)
از his برای صاحبان مذکر و her برای صاحبان مونث استفاده کنید.
- The teacher gave his students homework. (معلم به دانش آموزانش تکلیف داد.)

مثال های بیشتر:

This is my sister's car. (این ماشین خواهر من است.)
I took their picture. (عکس آنها را گرفتم.)
The book is mine. It's on the table. (کتاب مال من است. روی میز است.)
My friends and their families are coming to the party. (دوستان من و خانواده هایشان به مهمانی می آیند.)
The dog wagged its tail and licked my hand. (سگ دمش را تکان داد و دستم را لیسید.)

در این آموزش جامع، به بررسی کامل و دقیق موضوعات توافق فاعل و فعل، ضمایر ملکی، و who’s و whose در زبان انگلیسی می‌پردازیم.

توافق فاعل و فعل:

یکی از قواعد اساسی گرامر زبان انگلیسی، توافق فاعل و فعل است. بر اساس این قاعده، فعل جمله باید با فاعل آن از نظر مفرد یا جمع بودن مطابقت داشته باشد.

فاعل مفرد: اگر فاعل جمله مفرد باشد، از فعل مفرد استفاده می‌کنیم.

مثال:

The cat sits on the mat. (گربه روی تشک می‌نشیند.)
The dog walks in the park. (سگ در پارک قدم می‌زند.)
فاعل جمع: اگر فاعل جمله جمع باشد، از فعل جمع استفاده می‌کنیم.

مثال:

The birds fly in the sky. (پرندگان در آسمان پرواز می‌کنند.)
The students study in the library. (دانش‌آموزان در کتابخانه درس می‌خوانند.)

استثنائات:

Some و any هنگامی که از "some" یا "any" با اسم‌های مفرد غیرقابل شمارش استفاده می‌کنیم، از فعل جمع استفاده می‌کنیم.

مثال:

Some water is on the table. (مقداری آب روی میز است.)
Is there any milk in the fridge? (آیا شیر در یخچال هست؟)
اسامی جمع باقاعده: اگر اسم جمع باقاعده "s" داشته باشد، برای تبدیل آن به مفرد، باید "s" انتهایی را حذف کنیم.

مثال:

The box is on the shelf. (جعبه روی قفسه است.) (box = مفرد، boxes = جمع)
اسامی جمع بی‌قاعده: برخی از اسامی جمع بی‌قاعده، برای تبدیل به مفرد، قاعده خاصی ندارند و باید آنها را به خاطر سپرد.

مثال:

The children are playing in the yard. (بچه‌ها در حیاط بازی می‌کنند.) (child = مفرد، children = جمع)

ضمایر ملکی:

ضمایر ملکی کلماتی هستند که برای نشان دادن مالکیت یا تعلق چیزی به کار می‌روند.

ضمایر ملکی مفرد:

ضمیر ملکی	اسم	مثال
my	من	My book is on the table. (کتاب من روی میز است.)
your	تو	Your sister is very kind. (خواهر تو خیلی مهربان است.)
his	او (مذکر)	His car is red. (ماشین او قرمز است.)
her	او (مؤنث)	Her name is Mary. (اسم او مریم است.)
its	آن (اشیا و حیوانات)	Its fur is very soft. (پوست آن خیلی نرم است.)
our	ما	Our house is big. (خانه ما بزرگ است.)
their	آنها	Their friends are coming over. (دوستان آنها می‌آیند.)

ضمایر ملکی جمع:

ضمیر ملکی	مثال
mine	This book is mine. (این کتاب مال من است.)
yours	This bag is yours. (این کیف مال تو است.)
his	This coat is his. (این کت مال او (مذکر) است.)
hers	This hat is hers. (این کلاه مال او (مؤنث) است.)
ours	This car is ours. (این ماشین مال ما است.)
theirs	This house is theirs. (این خانه مال آنها است.)

نکات مهم:

ضمایر ملکی قبل از اسمی که به آن تعلق دارند می‌آیند.
از ضمایر ملکی با اسامی جمع باقاعده و بی‌قاعده می‌توان استفاده کرد.
برای اشاره به افراد و اشیاء خاص، از ضمایر ملکی استفاده می‌کنیم.

who’s و whose:

who’s:

who’s مخفف "who is" یا "who has" است.
از who’s برای پرسیدن سوالات مربوط به اینکه چه کسی یا چه چیزی کاری را انجام داده یا دارد استفاده می‌کنیم.

مثال:

Who’s coming to the party? (چه کسی به مهمانی می‌آید؟)
Who’s that book by? (نویسنده آن کتاب کیست؟)

whose:

whose یک ضمیر پرسشی است که برای پرسیدن سوالات مربوط به اینکه چه کسی یا چه چیزی صاحب چیزی است استفاده می‌شود.

مثال:

Whose car is this? (این ماشین مال کیست؟)
Whose dog is barking? (سگ چه کسی پارس می‌کند؟)

تفاوت who’s و whose:

who’s برای پرسیدن سوالات مربوط به فاعل جمله استفاده می‌شود، در حالی که whose برای پرسیدن سوالات مربوط به مالکیت چیزی استفاده می‌شود.

مثال:

Who’s taking the trash out? (چه کسی زباله‌ها را بیرون می‌برد؟) (فاعل جمله: "who")
Whose trash is this? (این زباله مال کیست؟) (مالکیت چیزی: "whose")

نکات مهم:

who’s همیشه با آپستروف (') نوشته می‌شود، در حالی که whose نیازی به آپستروف ندارد.
از who’s و whose در جملات پرسشی استفاده می‌کنیم.

موارد استفاده:

از who’s برای پرسیدن سوالات مربوط به اینکه چه کسی یا چه چیزی کاری را انجام داده یا دارد استفاده می‌کنیم.
از whose برای پرسیدن سوالات مربوط به اینکه چه کسی یا چه چیزی صاحب چیزی است استفاده می‌شود.

javad mohamadesfand
۰۵ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۵۷
۰ ۰
۰ نظر

آموزش زمان گذشته کامل استمراری در انگلیسی

زمان گذشته کامل استمراری در زبان انگلیسی:

کاربرد:

برای نشان دادن عملی که در گذشته شروع شده و تا زمان دیگری در گذشته ادامه یافته است.
برای تاکید بر طول مدت یا تکرار یک عمل در گذشته.
برای نشان دادن پیش‌زمینه‌ای برای عملی دیگر در گذشته.

ساختار:

فاعل + had + been + صورت -ing فعل

نکات:

فعل کمکی "had" برای تمام اشخاص ثالث مفرد است.
می توان از "d'" به جای "had" به صورت خلاصه استفاده کرد.
زمان گذشته کامل استمراری اغلب با زمان گذشته ساده استفاده می شود تا کنتراست بین دو عمل را نشان دهد.

مثال ها:

I had been waiting for two hours when the bus finally arrived. (دو ساعت منتظر اتوبوس بودم که بالاخره رسید.)
She had been studying all day when she fell asleep. (او تمام روز در حال مطالعه بود که به خواب رفت.)
They had been living in New York for ten years before they moved to California. (آنها ده سال قبل از نقل مکان به کالیفرنیا در نیویورک زندگی می کردند.)

موارد دیگر:

در زبان فارسی، معادل دقیقی برای زمان گذشته کامل استمراری وجود ندارد.
زمان گذشته کامل استمراری شبیه به زمان حال استمراری است، با این تفاوت که در گذشته رخ داده است.

نحوه ی منفی کردن زمان گذشته کامل استمراری:

برای ساختن جمله منفی در زمان گذشته کامل استمراری، از فعل کمکی "had" به همراه "not" و سپس فعل "been" به صورت سوم شخص مفرد (been) و در نهایت فعل اصلی با "-ing" استفاده می کنیم.
به جای "had not" می توان از "hadn't" هم استفاده کرد.

مثال:

من در حال نوشتن نامه نبودم که تو رسیدی. (I hadn't been writing a letter when you arrived.)

نکات:

زمان گذشته کامل استمراری برای نشان دادن کاری که در گذشته شروع شده و تا زمان دیگری در گذشته ادامه داشته و سپس متوقف شده است، استفاده می شود.
این زمان اغلب با "when" یا "before" به همراه زمان دیگری در گذشته به کار می رود.

نحوه ی پرسیدن سوال با زمان گذشته کامل استمراری:

1. سوالات بله/خیر:

فعل کمکی "had" را قبل از فاعل جمله قرار دهید.
از فعل "been" به صورت سوم شخص مفرد (been) و در نهایت فعل اصلی با "-ing" استفاده کنید.

مثال:

Had she been writing a letter for 3 hours? (آیا او به مدت 3 ساعت در حال نوشتن نامه بود؟)

2. سوالات کامل:

از مشتقات "wh" مانند "what، when، where، why، how" در ابتدای جمله استفاده کنید.
سپس فعل کمکی "had" را به همراه فاعل، "been" و فعل اصلی با "-ing" قرار دهید.

مثال:

Why had he been smoking since he was a 15-year-old boy? (چرا او از وقتی که 15 ساله بود سیگار می کشید؟)

3. سوالات ضمیمه‌ای:

جمله را به صورت کامل بیان کنید.
در انتهای جمله، عبارت سوالی را با توجه به مثبت یا منفی بودن جمله اضافه کنید.
اگر جمله مثبت باشد، سوال ضمیمه‌ای را منفی کنید و اگر جمله منفی باشد، سوال ضمیمه‌ای را مثبت کنید.

مثال:

It had been employing workers for 1 year, hadn't it? (این شرکت 1 سال در حال استخدام کارگر بود، مگر نه؟)

نکات:

زمان گذشته کامل استمراری برای نشان دادن کاری که در گذشته شروع شده و تا زمان دیگری در گذشته ادامه داشته و سپس متوقف شده است، استفاده می شود.
این زمان اغلب با "when" یا "before" به همراه زمان دیگری در گذشته به کار می رود.

تفاوت زمان گذشته کامل و گذشته کامل استمراری در انگلیسی:

گذشته کامل ساده:

بر تکمیل یک عمل قبل از عمل دیگر در گذشته تمرکز دارد.
از فعل کمکی "had" به همراه فعل ماضی ساده تشکیل می شود.
برای نشان دادن اتفاقاتی که تمام شده اند استفاده می شود.

مثال:

I had finished my homework before I went to bed. (قبل از رفتن به رختخواب، تکالیفم را تمام کرده بودم.)

گذشته کامل استمراری:

بر مدت زمان یک فعالیت در حال انجام قبل از عمل دیگر در گذشته تمرکز دارد.
از فعل کمکی "had" به همراه فعل حال استمراری (صورت ing دار فعل) تشکیل می شود.
برای نشان دادن فعالیت هایی که در حال انجام بوده اند و توسط عمل دیگری در گذشته متوقف شده اند استفاده می شود.

مثال:

I had been studying for two hours when my friend arrived. (دو ساعت در حال درس خواندن بودم که دوستم رسید.)

نکات کلیدی:

گذشته کامل ساده بر نقطه پایان یک عمل تمرکز دارد، در حالی که گذشته کامل استمراری بر مدت زمان یک فعالیت تمرکز دارد.
گذشته کامل ساده معمولاً برای اعمال کوتاه مدت استفاده می شود، در حالی که گذشته کامل استمراری معمولاً برای اعمال طولانی مدت استفاده می شود.
هر دو زمان برای ایجاد وضوح در مورد ترتیب وقوع رویدادها در گذشته استفاده می شوند.

موارد استفاده از گذشته کامل استمراری

یک عمل که از گذشته شروع شده و تا زمان یا عمل دیگری در گذشته ادامه داشته است:

این زمان برای توصیف کارهای طولانی‌تری که قبل از عمل دیگری در گذشته رخ داده‌اند، استفاده می‌شود.

مثال‌ها:
- Sara’s eyes were very red. She had been crying for hours for missing her exam.
  - چشم‌های سارا خیلی قرمز بود. او برای از دست دادن امتحانش ساعت‌ها گریه کرده بود.
- My mother had backache. She had been exercising harder than other days.
  - مادرم کمرش درد می‌کرد. او سخت‌تر از روزهای دیگر ورزش کرده بود.
کاری که چندین بار قبل از نقطه‌ای در گذشته انجام شده و بعد از آن نقطه ادامه یافته است:

این زمان برای توصیف کارهای مکرری که در گذشته اتفاق افتاده‌اند و همچنان ادامه داشته‌اند، استفاده می‌شود.

مثال‌ها:
- He was a professional businessman. He had been marketing ever since he was in college.
  - او یک تاجر حرفه‌ای بود. او از زمانی که در دانشگاه بود به بازاریابی مشغول بود.
- They were very rich. They had been renting ships since they were young adults.
  - آنها بسیار ثروتمند بودند. آنها از جوانی لنج کرایه می‌دادند.
گفتار گزارش شده (reported speech):

در گفتار گزارش شده، از گذشته کامل استمراری برای بیان عملی که قبل از زمان حال در گذشته رخ داده و در آن زمان ادامه داشته است، استفاده می‌شود.

مثال‌ها:
- Jackob said he had been running all the break time.
  - جکوب گفت که تمام وقت استراحت در حال دویدن بوده است.
- My sister said she had been watching series all night.
  - خواهرم گفت تمام شب درحال تماشای سریال بوده است.
به همراه اصطلاحات زمانی مانند for, since, all morning/afternoon/night:

این زمان برای بیان مدت زمانی که یک عمل در گذشته به صورت مستمر انجام شده، استفاده می‌شود.

مثال‌ها:
- A building was inherited to us from our grandfather. We had been renovating it for 5 years.
  - یک ساختمان از طرف پدربزرگم به ما به ارث رسید. به مدت 5 سال درحال بازسازی آن بوده‌ایم.
- We had been living in Dubai since 2015.
  - ما از سال 2015 در دبی زندگی می‌کردیم.
- My brother had been playing games all morning.
  - برادرم تمام صبح در حال بازی کردن بوده است.
عدم استفاده از افعال حالت:

از گذشته کامل استمراری با افعال حالت که به وضعیت‌ها اشاره دارند استفاده نمی‌شود. این افعال معمولاً به صورت ساده به کار می‌روند.

مثال‌ها:
- I had known Reihaneh since 2019.
  - ریحانه را از سال 2019 می‌شناختم.
- The baby had understood my words.
  - کودک حرف‌های من را فهمیده بود.
عدم استفاده در ساختار مجهول:

از گذشته کامل استمراری با ساختار مجهول استفاده نمی‌شود. در این موارد از گذشته کامل ساده استفاده می‌شود.

مثال‌ها:
- The house had been cleaned in 30 minutes.
  - خانه در عرض 30 دقیقه تمیز شده بود.
- The laptop had been fixed by my brother.
  - لپ‌تاپ توسط برادرم تعمیر شده بود.
توصیف عملی که قبل از زمان خاصی در گذشته شروع شده و در آن زمان کامل نشده است:

از این زمان برای توصیف اعمالی استفاده می‌شود که قبل از یک نقطه زمانی در گذشته آغاز شده و در آن نقطه هنوز کامل نشده‌اند.

مثال‌ها:
- When our teacher came to the class, we had been discussing some problems in the school, but we still hadn’t finished our discussion.
  - وقتی معلم ما به کلاس آمد، ما در حال صحبت در مورد مشکلات مدرسه بودیم، اما هنوز بحثمان را تمام نکرده بودیم.
- When we arrived, the baby had been eating his lunch, but he hadn’t finished his lunch.
  - وقتی رسیدیم، بچه در حال خوردن ناهار بود، اما ناهارش را تمام نکرده بود.

javad mohamadesfand
۰۵ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۵۲
۰ ۰
۰ نظر

زمان گذشته استمراری در انگلیسی

زمان گذشته استمراری در انگلیسی (Past Continuous Tense)

زمان گذشته استمراری برای بیان عمل یا فعالیتی به کار می‌رود که در گذشته به صورت مستمر و پیوسته در حال انجام بوده است. ساختار این زمان شامل دو قسمت اصلی است:

شکل گذشته‌ی فعل to be (was/were)
وجه وصفی مضارع فعل اصلی (present participle) یعنی شکل فعل با اضافه شدن -ing

ساختار کلی:

فاعل + was/were + فعل اصلی + -ing

نکته:

برای فاعل‌های مفرد (he, she, it) از was استفاده می‌کنیم.
برای فاعل‌های جمع (we, you, they) و فاعل "I" از were استفاده می‌کنیم.

مثال‌ها

ترجمه	مثال	فعل اصلی + -ing	افعال to be	اشخاص
من داشتم در ماشین ظرف‌شویی ظرف‌هایم را می‌شستم.	I was washing my dishes in the dishwasher.	Washing	Was	I
تو داشتی روی پروژه‌ات کار می‌کردی.	You were working on your project.	Working	Were	You
او داشت آهنگ جدیدش را می‌خواند.	He was singing his new song.	Singing	Was	He
او داشت آماده می‌شد تا دوستانش را ملاقات کند.	She was getting dressed to meet her friends.	Getting dressed	Was	She
این (حیوان) داشت بازی می‌کرد.	It was playing games.	Playing	Was	It
ما داشتیم از مهمانی بهترین دوستمون لذت می‌بردیم.	We were enjoying our best friend’s party.	Enjoying	Were	We
آن‌ها داشتند باغ را آبیاری می‌کردند.	They were watering the garden.	Watering	Were	They

منفی کردن گذشته استمراری

برای منفی کردن جمله، کافی است بعد از was/were کلمه‌ی not را بیاوریم. به این صورت:

فاعل + was/were + not + فعل اصلی + -ing

نکته:

was + not به صورت wasn't و were + not به صورت weren't نیز نوشته می‌شود.

مثال‌ها:

جملات مثبت	جملات منفی
I was washing my dishes in the dishwasher.	I was not (wasn't) washing my dishes in the dishwasher.
You were working on your project.	You were not (weren't) working on your project.
He was singing his new song.	He was not (wasn't) singing his new song.
She was getting dressed to meet her friends.	She was not (wasn't) getting dressed to meet her friends.
It was playing games.	It was not (wasn't) playing games.
We were enjoying our best friend’s party.	We were not (weren't) enjoying our best friend’s party.
They were watering the garden.	They were not (weren't) watering the garden.

سوالی کردن گذشته استمراری

سوالات بله/ خیر (Yes/No Questions):

برای سوالی کردن جمله‌های گذشته استمراری، کافی است جای فاعل و was/were را عوض کنیم:

was/were + فاعل + فعل اصلی + -ing

مثال:

Was I washing my dishes in the dishwasher?
Were you working on your project?

سوالات کامل (Wh- Questions):

برای سوالات کامل، همانند سوالات بله/ خیر جای فاعل و was/were را عوض می‌کنیم و از کلمات پرسشی Wh مانند "what, where, when, why, how" استفاده می‌کنیم:

Wh + was/were + فاعل + فعل اصلی + -ing

مثال:

Where was I washing my dishes?
What were you working on?

سوالات ضمیمه‌ای (Tag Questions):

سوالات ضمیمه‌ای در انتهای جمله می‌آیند و بسته به مثبت یا منفی بودن جمله، به صورت منفی یا مثبت ظاهر می‌شوند:

جملات مثبت: جمله + wasn't/weren't + فاعل جملات منفی: جمله + was/were + فاعل

مثال:

She was getting dressed to meet her friends, wasn’t she?
You were not (weren’t) working on your project, were you?

افعالی که به صورت استمراری استفاده نمی‌شوند

برخی از افعال که به حالات و نه به فعالیت‌ها اشاره دارند، معمولاً به صورت استمراری (-ing دار) استفاده نمی‌شوند. این افعال شامل مواردی مانند:

to feel
to hear
to assume
to forget

این‌ها به طور معمول به صورت حال ساده استفاده می‌شوند.

ساختار زمان گذشته استمراری (Past Continuous Tense) در زبان انگلیسی:

قاعده کلی:

برای ساختن جملات گذشته استمراری، فعل کمکی "was" یا "were" را به همراه فاعل جمله و فعل اصلی به صورت ing دار (gerund) به کار می‌بریم.

ساختار:

فاعل + was/were + فعل -ing + مفعول + سایر اجزای جمله

مثال:

I was reading a book when you called me. (من داشتم کتاب می‌خواندم که به من زنگ زدی.)
She was cooking dinner when her phone rang. (او داشت شام می‌پخت که تلفن زنگ زد.)
We were playing football in the park when it started to rain. (ما داشتیم در پارک فوتبال بازی می‌کردیم که باران شروع شد.)

نکات:

افعال بی‌قاعده: برای افعال بی‌قاعده، باید به جای -ing، از وجه وصفی گذشته (past participle) فعل استفاده کنیم.

مثال:

I was going to the store when I saw you. (من داشتم به فروشگاه می‌رفتم که تو را دیدم.)
She was sleeping when I arrived. (او داشت می‌خوابید که من رسیدم.)
افعال دو قسمتی (phrasal verbs): در زمان گذشته استمراری، هر دو بخش فعل را به صورت ing دار به کار می‌بریم.

مثال:

They were looking for their lost keys. (آنها دنبال کلیدهای گمشده خود می‌گشتند.)
He was talking to his friend on the phone. (او با دوستش تلفنی صحبت می‌کرد.)
قیدهای زمان: از قیدهای زمان برای نشان دادن زمان دقیق‌تر وقوع عمل در گذشته استمراری استفاده می‌شود.

قیدهای زمان رایج:

at 8 o'clock
yesterday
while I was waiting
when it happened

مثال:

I was watching TV at 8 o'clock when you called me. (من ساعت 8 داشتم تلویزیون تماشا می‌کردم که به من زنگ زدی.)
She was cooking dinner yesterday when the power went out. (او دیروز داشت شام می‌پخت که برق قطع شد.)
کاربردها:

از زمان گذشته استمراری برای بیان موارد زیر استفاده می‌شود:

اظهاراتی که در زمان مشخصی در گذشته در حال انجام بوده‌اند:

مثال:

I was working on my computer when the meeting started. (من داشتم روی کامپیوترم کار می‌کردم که جلسه شروع شد.)
اظهاراتی که در زمان مشخصی در گذشته در حال انجام بوده‌اند و توسط عملی ناگهانی در گذشته ساده قطع شده‌اند:

مثال:

I was walking to school when it started to rain. (من داشتم به مدرسه می‌رفتم که باران شروع شد.)
اظهاراتی که در زمان مشخصی در گذشته در حال انجام بوده‌اند و با قید زمان "while" یا "when" همراه هستند:

مثال:

While I was waiting for the bus, I saw my friend. (در حالی که منتظر اتوبوس بودم، دوستم را دیدم.)
When I arrived, she was cooking dinner. (وقتی رسیدم، او داشت شام می‌پخت.)

خلاصه کاربردهای زمان گذشته استمراری در زبان انگلیسی:

1. بیان عملی در گذشته که توسط عملی دیگر قطع شده است:

I was making lunch when you called me. (من داشتم ناهار درست می‌کردم که به من زنگ زدی.)

2. بیان کارهایی که در حال انجام بوده‌اند و با قید زمان مشخصی در گذشته همراه هستند:

In 2010, I was working as a barista. (در سال 2010 من به عنوان یک باریستا کار می‌کردم.)

3. بیان عادات در گذشته:

As an English translator, I was always trying to improve my speaking English. (به عنوان یک مترجم انگلیسی، همیشه سعی می‌کردم انگلیسی صحبت کردنم را بهبود بخشم.)

4. تاکید بر اینکه یک عمل چقدر طول کشیده است:

I was studying all month to get ready for IELTS test. (من تمام ماه را داشتم مطالعه می‌کردم تا برای آزمون آیلتس آماده شوم.)

5. چیدن پس زمینه برای تعریف یک داستان:

Everyone in the class were listening to teacher, till a stranger entered. (همه در کلاس به حرف استاد گوش می‌دادند تا اینکه یک غریبه وارد شد.)

6. بیان اینکه یک کاری در حال انجام بوده است:

My nephew was crying. (پسر برادرم داشت گریه می‌کرد.)

7. بیان رشد یا تغییر یا توسعه:

My grandfather’s plants were growing fast. (گیاهان پدربزرگم به سرعت در حال رشد بودند.)

8. بیان اینکه دو کار به طور همزمان در حال انجام بوده است:

While my mom was cooking, my little sister was watching her favorite cartoon. (درحالی که مادرم داشت آشپزی می‌کرد، خواهر کوچکم در حال تماشای کارتون مورد علاقه‌ش بود.)

9. درخواست مودبانه:

I was wondering if you could close the window? (می‌خواستم بدانم میتونید پنجره رو ببندید؟)

10. دلایل و زمینه‌های رویدادها:

I couldn’t attend the class last week; I was traveling to Madrid. (هفته گذشته نتوانستم در کلاس شرکت کنم؛ چون داشتم به مادرید سفر می‌کردم.)

11. گفتار گزارش شده:

She said: I’m studying ……………….. she said she was studying. (او گفت: دارم مطالعه می‌کنم ……………………… او گفت که دارد مطالعه می‌کند.)

12. بیان فوریت با حالتی مودبانه:

It’s time we were leaving. It will be raining and that will be dangerous. (وقت رفتن ماست، باران خواهد آمد و این خطرناک خواهد بود.)

13. جمله‌واره‌های شرطی نوع دوم:

I can’t believe they are working for another company. If they were working for my company, I would pay them more. (من نمی‌توانم باور کنم که آنها برای شرکت دیگری کار می‌کنند. اگر آنها برای شرکت من کار می‌کردند، به آنها حقوق بیشتری می‌دادم.)

14. زمان حال یا آینده غیرواقعی:

If only you were getting ready sooner, we would arrive there early. (اگر زودتر آماده می‌شدی، ما زودتر به آنجا می‌رسیدیم.)

15. شرح برنامه‌ریزی شده:

One time I was thinking of migrating. (یک زمانی به مهاجرت فکر می‌کردم.)

16. تغییر نظر:

I was going to play games with my friend but I’ve decided to clean my bedroom instead. (قرار بود با دوستم بازی کنم اما تصمیم گرفتم به جای آن اتاق خوابم را تمیز کنم.)

javad mohamadesfand
۰۵ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۴۹
۰ ۰
۰ نظر

صفر تا صد آموزش زمان گذشته ساده در انگلیسی

زمان گذشته ساده در زبان انگلیسی:

کاربرد:

برای صحبت در مورد رویدادهایی که قبلاً اتفاق افتاده یا وجود داشته است استفاده می‌شود.
بر خلاف زمان گذشته استمراری که برای صحبت در مورد رویدادهای گذشته که در یک دوره زمانی اتفاق افتاده است، استفاده می شود، زمان گذشته ساده نشان می دهد که عمل در زمان خاصی رخ داده و سپس کامل شده است.

ساختار:

فاعل + فعل گذشته + مفعول

افعال با قاعده:

برای افعال با قاعده فقط کافی است که "-ed" را به پایان شکل پایه‌ای فعل اضافه کنید.

افعال بی قاعده:

برای برخی از افعال بی قاعده گذشتۀ ساده دقیقا مثل شکل پایه‌ای فعل است:
- Put …….. put
- Cut ……. Cut
- Set …….. set
- Cost …….. cost
- Hit …….. hit
برای برخی افعال، شکل گذشته و شکل پایه‌ای فعل دقیقا یکی است؛ اما تلفظ آن فرق می‌کند:
- Read …….. read
اگر فعل به "y" ختم شود و قبل از آن یک مصوت وجود داشته باشد، ابتدا "y" را به "i" تبدیل می‌کنیم و سپس به آن "ed" اضافه می‌کنیم:
- Try ……. Tri + ed = tried
اگر فعلی چند بخشی باشد و بخش اخر آن از ساختار "صامت-مصوت-صامت" پیروی کند و بر آن تاکید شود، ابتدا حرف آخر فعل را دو برابر می‌کنیم و سپس به آن "ed" اضافه می‌کنیم:
- Prefer …….. preferr + ed = preferred
- Admit ……… admit + ed = admitted
برای سایر افعال بی قاعده از جمله to be، شکل های گذشته ساده نامنظم تر هستند:
- See …… saw
- Build …… built
- Go ……. Went
- Do …….. did
- Rise ……. rose
- Am/ is …….. was
- Are …… were

نکات:

افعال در زمان گذشته ساده (به جز to be) نیازی به تطابق تعدادی با فاعل خود ندارند.
برای منفی کردن افعال گذشته ساده می‌توان از ساختار "did + not" کمک گرفت.
برای ساخت سوالات با زمان گذشته ساده از فعل کمکی "did" استفاده می‌شود.

مثال:

I went to the store yesterday. (من دیروز به فروشگاه رفتم.)
She didn't like the movie. (او فیلم را دوست نداشت.)
Did they travel to Europe last summer? (آیا آنها تابستان گذشته به اروپا سفر کردند؟)
What time did the train leave? (قطار چه زمانی حرکت کرد؟)

نحوه ی منفی کردن افعال گذشته ی ساده:

برای منفی کردن افعال گذشته ی ساده از دو ساختار کلی استفاده می کنیم:

1. افعال با قاعده و بی قاعده (به جز to be):

فاعل + did + not + فعل (شکل پایه)
مثال: I did not (didn’t) go to the party last night.

2. فعل to be:

فاعل + to be (was/were) + not + صفت/ اسم/ عبارت
مثال: She was not (wasn’t) happy with the result.

نکات:

در جملات منفی می توان از did not به صورت مخفف "didn't" و از was not به صورت مخفف "wasn't" و از were not به صورت مخفف "weren't" استفاده کرد.
برای منفی کردن افعال بی قاعده گذشته، از همان ساختار مثبت استفاده می کنیم و فقط فعل را به شکل گذشته ی بی قاعده آن تغییر می دهیم.

مثال های بیشتر:

I didn't see him yesterday. (من دیروز او را ندیدم.)
They didn't buy a new car. (آنها ماشین جدیدی نخریدند.)
We weren't at home when it happened. (ما موقعی که اتفاق افتاد خانه نبودیم.)
She wasn't ready when we left. (او وقتی ما رفتیم آماده نبود.)
It didn't rain yesterday. (دیروز باران نیامد.)

چگونه با افعال گذشته ساده سوال بپرسیم؟

برای پرسیدن سوالات با استفاده از افعال گذشته ساده، چند نوع سوال وجود دارد: سوالات بله/خیر، سوالات کامل (Wh-questions)، و سوالات ضمیمه‌ای (tag questions). در ادامه، به توضیح هر یک از این نوع سوالات می‌پردازیم:

۱. سوالات بله/خیر (Yes/No Questions)
برای ساخت این نوع سوالات در زمان گذشته ساده، کافی است از «did» در ابتدای جمله استفاده کنیم و فعل اصلی را به شکل پایه‌ای (base form) آن بیاوریم.

ساختار:

Copy code
Did + فاعل + شکل پایه‌ای فعل + مفعول؟
مثال‌ها:

Did you see the movie?
Did they visit Paris last year?
Did she finish her homework?
۲. سوالات کامل (Wh-Questions)
برای طرح سوالات کامل، از کلمات سوالی مانند «what»، «where»، «why»، «how»، «when» در ابتدای جمله استفاده می‌کنیم. سپس ساختار سوال بله/خیر را دنبال می‌کنیم.

ساختار:

Copy code
Wh + did + فاعل + شکل پایه‌ای فعل + مفعول؟
مثال‌ها:

What did you eat for breakfast?
Where did they go on vacation?
Why did she leave early?
How did he solve the problem?
When did you arrive?
۳. سوالات ضمیمه‌ای (Tag Questions)
سوالات ضمیمه‌ای در انتهای جمله اصلی می‌آیند و با توجه به منفی یا مثبت بودن جمله، به صورت منفی و مثبت ظاهر می‌شوند. اگر جمله اصلی مثبت باشد، پرسش ضمیمه‌ای منفی و اگر جمله منفی باشد، پرسش ضمیمه‌ای به صورت مثبت خواهد بود.

ساختار:

scss
Copy code
جمله اصلی + , + did(n't) + فاعل؟
مثال‌ها:

You went to the party, didn’t you?
She didn’t like the movie, did she?
They visited the museum, didn’t they?
He didn't finish his work, did he?
برای افعال To Be (was/were)
برای افعال «to be» (was/were) ساختار کمی متفاوت است.

سوالات بله/خیر:

ساختار:

Copy code
Was/Were + فاعل + صفت/اسم/عبارت اضافه؟
مثال‌ها:

Was he happy?
Were they at the concert?
سوالات کامل:

ساختار:

bash
Copy code
Wh + was/were + فاعل + صفت/اسم/عبارت اضافه؟
مثال‌ها:

Why was she sad?
Where were you last night?
سوالات ضمیمه‌ای:

ساختار:

scss
Copy code
جمله اصلی + , + was(n't)/were(n't) + فاعل؟
مثال‌ها:

He was tired, wasn’t he?
They weren’t ready, were they?
با رعایت این ساختارها و اصول می‌توان به سادگی سوالاتی را در زمان گذشته ساده طرح کرد.

استفاده از زمان گذشته ساده:

زمان گذشته ساده برای اشاره به اقداماتی که در گذشته تمام شده‌اند استفاده می‌شود.

قیدهای زمان که با زمان گذشته ساده استفاده می‌شوند عبارتند از:

قیدهای تکرار: often, sometimes, always
قیدهای خاص: last week, yesterday, six weeks ago
قیدهای نا‌مشخص: the other day, ages ago, a long time ago

کاربردهای زمان گذشته ساده:

اقدامات یا عادت‌های تمام شده در گذشته:
- I cut my hair last week.
اطلاعات عمومی در مورد رویدادهای گذشته:
- Christopher Columbus discovered America.
جزئیات در زمان حال کامل یا زمان‌های دیگر:
- I’ve been reading many books. I finished “Harry Potter” last week.
داستان‌ها و فهرست رویدادها:
- He entered the class. Other students were talking to each other.
غیر واقعی بودن در زمان حال یا آینده:
- If I had more money, I would travel the world.
اقدامات یا حالت‌هایی که در گذشته برای مدتی درست بوده‌اند:
- We lived in a small village when I was a child.
با حروف ربط وابسته:
- I was studying when you called me.
اتفاقاتی که یکبار در گذشته رخ داده‌اند:
- I met my best friend in 2019.
اتفاقاتی که چندبار در گذشته رخ داده‌اند:
- We went to the beach every summer.

ساختار مجهول در زمان گذشته ساده:

فاعل + was/were + وجه وصفی ماضی (past participle)

مثال:

The letter was written by my grandmother.

مطالب قدیمی تر

جدیدترین مطالب مطالب جدید تر

مترجمان حرفه ای

من مراحل ترجمه حرفه ای را به شما می آموزم

۵۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

کاربرد صفات مفعولی (Past Participle Adjectives) در انگلیسی:

استفاده از وجه وصفی ماضی در انگلیسی:

جایگاه صفت مفعولی در جمله:

استفاده از صفات مفعولی:

کاربرد گروه‌ های وصفی:

ساخت وجه وصفی کامل به عنوان یکی از گروه‌ های وصفی

نحوه ساخت انواع افعال کامل با استفاده از وجه وصفی ماضی:

ساخت صفت مفعولی در زبان انگلیسی:

جایگاه قید مکان در گرامر انگلیسی:

تفاوت قید مکان و افعال چند قسمتی (phrasal verb):

دسته بندی قید مکان از نظر کاربرد و معنا:

نکات مهم درباره قید مکان:

گرامر Little, a little, few, a few

ضمایر اشاره در زبان انگلیسی

تفاوت ضمایر اشاره و صفات اشاره:

استفاده از ضمایر اشاره برای بیان فاصله:

تفاوت های much و many:

نقش‌های گرامری Many و Much

شباهت های Many و Much

استفاده از Many و Much در زبان انگلیسی

اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش در زبان انگلیسی

عبارت های قابل شمارش برای اسم های غیرقابل شمارش در انگلیسی:

تفاوت بین اسم های جمعی (collective nouns) و اسم‌های غیرقابل شمارش (uncountable nouns):

استفاده از کمیت کننده ها (Quantifiers) با اسم های قابل شمارش و غیرقابل شمارش در انگلیسی:

ضمایر ملکی در انگلیسی:

گرامر ضمایر ملکی انگلیسی

کاربرد ضمایر ملکی در انگلیسی:

زمان گذشته کامل استمراری در زبان انگلیسی:

نحوه ی منفی کردن زمان گذشته کامل استمراری:

نحوه ی پرسیدن سوال با زمان گذشته کامل استمراری:

تفاوت زمان گذشته کامل و گذشته کامل استمراری در انگلیسی:

موارد استفاده از گذشته کامل استمراری

زمان گذشته استمراری در انگلیسی (Past Continuous Tense)

مثال‌ها

منفی کردن گذشته استمراری

سوالی کردن گذشته استمراری

افعالی که به صورت استمراری استفاده نمی‌شوند

ساختار زمان گذشته استمراری (Past Continuous Tense) در زبان انگلیسی:

خلاصه کاربردهای زمان گذشته استمراری در زبان انگلیسی:

زمان گذشته ساده در زبان انگلیسی:

نحوه ی منفی کردن افعال گذشته ی ساده:

استفاده از زمان گذشته ساده: