کلمات و اصطلاحات مربوط به مهارت skills در آیلتس
کلمات و اصطلاحات مربوط به مهارت در آیلتس
در اینجا لیستی از کلمات و اصطلاحات رایج مربوط به مهارت در آزمون آیلتس به همراه معنی و مثالی از نحوه استفاده آنها در جمله آمده است:
مهارتهای عمومی:
-
کسب دانش / کسب مهارت: acquire knowledge / acquire a skill
- معنی: به دست آوردن دانش / یک مهارت خاص
- مثال: The acquisition of effective learning skills can help students to acquire knowledge more independently. (کسب مهارتهای یادگیری مؤثر میتواند به دانشآموزان کمک کند تا در فراگیری دانش استقلال بیشتری داشته باشند.)
-
یاد گرفتن یک مهارت: learn a skill
- معنی: به دست آوردن دانش / یک مهارت خاص
- مثال: I'm learning to play the guitar. (من دارم یاد می گیرم گیتار بزنم.)
-
استعداد ذاتی: innate talent
- معنی: استعدادی که افراد با آن متولد می شوند
- مثال: Innate talent is what differentiates a person who has been trained to play a sport or a musical instrument, from those players who are naturally good. (استعداد ذاتی چیزی است که یک فرد آموزش دیده برای انجام یک ورزش یا نواختن یک آلت موسیقی را از افرادی که ذاتاً خوب هستند متمایز می کند.)
-
مشاوره با یک متخصص: consult an expert
- معنی: راهنمایی خواستن از کسی که دانش خاصی در مورد یک موضوع خاص دارد
- مثال: Consulting experts can be useful in certain circumstances. (Cambridge IELTS 8) (مشاوره با کارشناسان می تواند در شرایط خاص مفید باشد. (کمبریج آیلتس 8))
-
توانایی حل مسئله: problem-solving ability
- معنی: توانایی یافتن راه حل برای مشکلات
- مثال: People who can speak two languages display greater creativity and problem-solving ability. (Cambridge IELTS 8) (افرادی که می توانند به دو زبان صحبت کنند، خلاقیت و توانایی حل مسئله بیشتری دارند. (کمبریج آیلتس 8))
-
لِم کاری را بلد بودن، فوت و فن انجام کاری را بلد بودن: have/has the knack of doing sth.
- معنی: در انجام کار دشواری مهارت خاص داشتن
- مثال: Oscar has the knack of making friends wherever he goes. (اسکار لم دوست پیدا کردن را در هر جایی که می رود بلد است.)
سطح مهارت:
-
معمولی، حد وسط: mediocre
- معنی: نه خیلی خوب و نه خیلی بد
- مثال: Corey reads many mediocre novels. (کوری رمان های معمولی زیادی می خواند.)
-
زیر و بم چیزی را دانستن: know sth. inside out / know sth. very well
- معنی: همه چیز را در مورد یک موضوع دانستن
- مثال: Chris knows the system inside out. (کریس زیر و بم این سیستم را می داند.)
-
زیر و بم چیزی را دانستن: know sth. backwards /and forwards
- معنی: دانش دقیقی در مورد چیزی داشتن
- مثال: After 30 years in the business, she knows it backwards (and forwards). (پس از 30 سال در این کسب و کار، او زیر و بم آن را می داند.)
یادگیری مهارت:
-
(با طرز کار چیزی آشنا شدن/ قلق چیزی دست کسی آمدن): get the hang of sth
- معنی: موفقیت در یادگیری نحوه انجام چیزی پس از تمرین آن
- مثال: After a couple of days of using the new operating system, I think I’ve finally got the hang pf it. (پس از چند روز استفاده از سیستم عامل جدید، فکر میکنم بالاخره قلق آن دستم آمد.)
-
(تقویت کردن یا یک مهارت): hone /a skill
- معنی: بهبود یک مهارت خاص
- مثال: Sophie’s debating skill was honed at the debating club (مهارت سوفی در مناظره در باشگاه مناظره تقویت شد)
-
(در کاری خبره بودن): be adept at sth / be good at
- معنی: در انجام کاری بسیار ماهر بودن
- مثال: Reece is adept at cooking. (ریس در آشپزی خبره است.)
-
(در کاری حاذق بودن / تبحر داشتن): be proficient in sth
- معنی: در کاری بسیار ماهر بودن
-
(ورای فهم کسی بودن): be beyond sb
- معنی: درک چیزی برای کسی بسیار دشوار بودن
- مثال: Quantum physics is completely beyond me. (فیزیک کوانتوم کاملاً ورای فهم من است.)
-
(خارج از حد فهم کسی بودن): be out of sb.’s depth
- معنی: مهارتهای پرداختن به چیزی را نداشتن
- مثال: I was out of my depth in the advanced class so I had to move to the intermediate class. (کلاس پیشرفته خارج از حد فهم من بود. بنابراین مجبور شدم به کلاس سطح متوسط بروم.)
کاربرد مهارت:
-
(از کسی به عنوان موش آزمایشگاهی (خوکچه هندی) استفاده کردن): use sb. as a guinea pig / do experiments on sb
- معنی: استفاده از کسی در یک آزمایش
- مثال: Sarah’s looking for volunteers to act as guinea pigs for her new recipe (سارا به دنبال داوطلبانی است که به عنوان موش آزمایشگاهی برای دستور غذای جدید وی عمل کنند.)
-
(محل آزمایش): testing ground
- معنی: موقعیتی که در آن می توانید ایده ها و روش های جدید را بیازمایید
- مثال: The band used their recent tour of Europe as a testing ground for their new songs. (این گروه از سفر اخیر خود به اروپا به عنوان محل آزمایش آهنگ های جدید خود استفاده کرد.)
سایر کلمات و اصطلاحات مرتبط:
- مهارتهای زبانی: language skills
- مهارتهای کامپیوتری: computer skills
- مهارتهای زندگی: life skills
- مهارتهای نرم: soft skills
- مهارتهای سخت: hard skills
- مهارتهای کلیدی: key skills
- مهارتهای قابل انتقال: transferable skills
https://telegra.ph/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA-skills-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-04-08
https://medium.com/@tatschoolonline2020/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA-skills-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3-6ebeeb06e256
https://maryam-training.loxblog.com/post/170
http://matselect.rozblog.com/post/131
https://t.me/c/2016692579/71
https://x.com/TatAcademy39237/status/1779743297184862581
https://www.tumblr.com/tatschool/747147840355221504/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA-skills-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3?source=share
https://ble.ir/tat_school/1819729861677748/1712535627893
https://forum.majidonline.com/threads/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA-skills-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3.242922/
https://telescope.ac/https-tatschoolir/8jw6qsac2cm9t5fb2wdj3z
- ۰۳/۰۲/۲۲